درس اخلاق آیت الله جوادی آملی دامت برکاته
در کتاب شريف تمام نهج البلاغه سخنان نوراني آن حضرت در پنج بخش خلاصه شد: بخش اول مربوط به خطبههاست دوم مربوط به نامهها است سوم مربوط به کلامها است و چهارم مربوط به توصيهها است و پنجم که آخرين بخش است مربوط به دعاهاست و سيد رضي(رضوان الله تعالي عليه) تمام اين بخشهاي پنجگانه را تقطيع کرده تبعيض کرده بعضي از سخنان آن حضرت را چه در خطبه چه در نامه چه در کلام چه در توصيه و چه در ادعيه نقل کرده است. همه آن فرمايشات را نقل نکرد.
اين جمله نوراني صد وهشت که در نهج البلاغه جزء کلمات حکيمانه و قصار است جزء يک سخن مبسوطي است که ضرار در دربار اموي درباره حضرت امير(سلام الله عليه) نقل کرده است. وقتي ضرار بعد از رحلت حضرت امير(سلام الله عليه) وارد دربار اموي شد، معاويه از ضرار سؤال کرد که درباره علي بن ابيطالب سخن بگو. بحثهاي مفصلي دارد که مصيبت او توانفرسا بود و تحملش بسيار سخت است و کلمات نوراني که در زمان آن حضرت از آن حضرت شنيده بود، آنها را نقل کرد تا اينکه معاويه از او خواست که اين سخن را ادامه بدهد
ظلم های سه گانه
روایتی از امامعلی(ع) است که در محاسن برقی(ره) آمده و در نهج البلاغه نیست. مجلسی(ره) هم از آنجا نقل می کند:
«إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الذُّنُوبَ ثَلَاثَةٌ ثُمَّ أَمْسَكَ»؛ امامعلی(ع) بالای منبر رفتند و حمد و ثنای الهی کردند. سپس فرمودند: گناهان بر سه دسته است. سپس ساکت شدند.
در اینجا از لفظ گناه استفاده شده است. در روایت قبلی از لفظ ظلم که نزدیک به هم است. من نظرم این است که منظور از ظلم که در این روایات استعمال شده، همان تخلّفات و انحرافات ابعاد وجودی است که انسان متناسب با هر بُعد مرتکب می شود. گناه عقل، شرک است. گناه دل و قلب، وارد کردن حبّ غیر خدا در دل است؛ زیرا قلب باید مخزن حبّ الهی باشد و اعضا و جوارح نیز گناهان مخصوص به خود دارند. تخلّفات الهی از نظر مصرف و کارکرد فرق دارد. بعد از جملۀ «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الذُّنُوبَ ثَلَاثَةٌ ثُمَّ أَمْسَكَ»؛ حضرت ساکت شد.
«فَقَالَ لَهُ حَبَّةُ الْعُرَنِيُّ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قُلْتَ الذُّنُوبُ ثَلَاثَةٌ ثُمَّ أَمْسَكْتَ»؛ شخصی به نام حبّه که در مجلس حضور داشت، عرض کرد: ای امیرالمؤمنین(ع)! فرمودید گناهان سه دسته هستند و سپس ساکت شدید.
«فَقَالَ لَهُ مَا ذَكَرْتُهَا إِلَّا وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أُفَسِّرَهَا وَ لَكِنَّهُ عَرَضَ لِي بُهرٌ حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْكَلَامِ»؛ حضرت فرمودند: قصدم این بود که آنچه را گفتم، تفسیر هم بکنم ولی نفسم قطع شد.
شاید منظور حضرت از «حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْكَلَامِ» اشاره به این باشد که نام گناهان را ولو به طور کلّی مطرح کردن، نفس امامعلی(ع) را قطع می کند. حضرت سپس فرمود:
«نَعَمْ الذُّنُوبُ ثَلَاثَةٌ فَذَنْبٌ مَغْفُورٌ وَ ذَنْبٌ غَيْرُ مَغْفُورٍ وَ ذَنْبٌ نَرْجُو لِصَاحِبِهِ وَ نَخَافُ عَلَيْهِ»؛ بله گناهان بر سه دسته هستند: یک دسته از گناهان مورد آمرزش قرار می گیرند. یک دسته مورد آمرزش قرار نمی گیرند و یک دسته از گناهان هم، برای صاحبش امید داریم و خوف داریم؛ به تعبیری مُراعیٰ1️ است، پا در هوا و معلّق است، معلوم نیست تکلیفش چه می شود.
«قِيلَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِين(ع) فَبَيِّنْهَا لَنَا»؛ به حضرت عرض کردند: برای ما در مورد گناهی که برای صاحبش هم امید می رود و هم خوف، توضیح بدهید.
«قَالَ نَعَمْ امّا الذَّنْبُ الْمَغْفُورُ فَعَبْدٌ عَاقَبَهُ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى ذَنْبِهِ فِي الدُّنْيَا»؛
حضرت فرمودند: گناهانی هستند که خداوند آن گناه کار را در دنیا به عقوبت رسانده است. از جمله موضوعات، بحث آزمایش های الهی2️ که قبلاً مفصّل بحث کردم. این بود که یک سنخ از ابتلائات و مصیبت های مؤمنین در دنیا کفارۀ گناهان آنان است که منشاء آن لطف و رحمت الهی است. آیات و روایات گویای این معناست. فرضاً اگر انسان در اثر غفلت دستخوش وسوسه های شیطان شده و مرتکب گناه شود که بُعد حقّ النّاسی نداشته باشد. خداوند از روی لطف و محبت، او را در دنیا متنبّه کرده و گرفتار بلایی می کند که کفّارۀ گناه او و موجب تطهیرش شود تا به این وسیله ظلمت گناه از وجود او شستشو شود. لذا حضرت در اینجا فرمودند: گناهانی که خداوند در دنیا عقوبت کرده در قیامت مورد آمرزش است.
«فَاللَّهُ أَحْكَمُ وَ أَكْرَمُ أَنْ يُعَاقِبَ عَبْدَهُ مَرَّتَيْنِ» ؛ خداوند، کریم تر از این است که بنده اش را دوبار عقوبت کند.
1️ در حال انتظار
2️ حضرت استاد بحث انسان در آزمایش الهی را در سه نوبت، سال 1368 هـ.ش طی 57 جلسه، سال 1378 طی 13 جلسه و در سال 1384 هـ.ش مصادف با ماه محرم الحرام سال 1427هـ.ق طی 21 جلسه به طور مفصل و مبسوط مطرح کرده اند.
انجام عمل خیر در لحظه
زیاده خواهی در تأمین غرائز
شرح فضیلتها و رذیلتهای اخلاقی /رذیلت سی و هشتم: زیادهخواهی در تأمین غرائز/
در اصطلاح علم اخلاق، «شَرَه» به ملكۀ میل شدید به غرائز و شهوات اطلاق میشود که از رذائل خطرناک است. این صفت شوم، انسان را به كامجوئی بیش از حد و غیر معقول، بهخصوص در شهوت جنسی و شهوت شكم وادار میسازد.
میل نامحدود و كنترل نشده به شهوات و غرائز، بهویژه شهوت جنسی، خطرها و خسارتهای فراوانی دارد که ارتکاب اقسام جنایت، دچار شدن به انواع خیانت و بسیاری از تجاوزهای دیگر، از آن جملهاند. امیرالمؤمنین% میفرمایند: این حرص و زیادهخواهی، بدبختی و ذلّت انسان را در پی دارد:
«الحِرصُ و الشَّرةُ يكسبانِ الشَّقاءَ و الذِّلَّةَ»[1]
راهکار رهایی از این صفت رذیله، آن است که انسان ابتدا فکر خود را کنترل نماید؛ بهگونهای که تمرکز فکری روی شهوات نداشته باشد و در صورت هجوم افکار پلید، فوراً با تغییر موضع و اشتغال به افکار و کارهای دیگر، خود را از آن افکار آلوده، منصرف سازد. سپس نوبت کنترل رفتار است؛ بهصورتی که مثلاً در مبارزه با شهوت جنسی، از مشاهدۀ فیلمها، عکسها و صحنههای تحریکآمیز اجتناب ورزد و بهطور کلی، زمینۀ تحریک شهوت را از بین ببرد.
ارتباط عاطفی با خدا، اهمیت به نماز، مداومت بر ذکر، انس با قرآن و عترت و نیز شرکت در مجالس دینی و مذهبی و معاشرت با افراد صالح و متّقی نیز در این زمینه تأثیر بهسزا دارد. چنانکه تلقین پیامدهای دنیوی و اخروی این رذیله، در رفع یا دست کم سرکوب آن مؤثر خواهد بود.
[1]. تصنیف غرر الحكم، ص 294.
#صهبای_رشد/آثار گناه
چطور مخلص باشيم!؟
اخلاص را قرآن كريم معنا مى كند: ما از بين خون و فضولات پنهانى كه در بدن حيوان است براى شما شير خالص به وجود آورديم. شير خالص يعنى نه پِهِن در آن باشد. و نه خون. آن عملى خالص است كه غير خدا را با خدا مخلوط نكنيم براى خدا شريك و مثل قرار ندهيم.
حتى در روايات آمده است كه وقتى به پزشك مراجعه مى كنيم و حالمان خوب مى شود نبايد گفت اگر طبيب نبود ما مرده بوديم بايد گفت اگر خداوند اين طبيب را قرار نداده بود من مشكل پيدا مى كردم.
رسيدن به مقام اخلاص كار مشكلى است نمى خواهم نااميدتان كنم چرا كه يأس براى شيطان و پيروان اوست. در روايات آمده است ريا كه ضد اخلاص است آنچنان ظريف و لطيف و نامرئى در دل و جان ما نفوذ مى كند مثل اينكه مورچه سياهى در شب تاريك روى سنگ سياه راه برود! نفوذ ريا در دل ما اينطور است لذا هر انسانى بايد مراقب باشد از توجيهات بپرهيزد خدا نكند كه طلبه توجيه گر شود! براى غيبت اول فسقش را ثابت مى كند بعد غيبت مى كند.
نكته ديگر اينكه مراقب باشيد دچار وسواس هم نشويد كه نه مسجد برويد نه نماز جماعت نه دعا و … بلكه مثل يك مسلمان معمولى بايد عبادت را انجام دهيم.
اما راه عملى اخلاص اينكه چطور مخلص باشيم!؟ اينكه خدا را خوب بشناسيم اگر خدا را خوب بشناسيم ديگر به خودمان اجازه نمى دهيم كه كارمان را براى غير خدا انجام دهيم.
شايد نزديك چهل سال قبل نزد مرحوم آقاى بهجت بوديم همين سؤال از ايشان شد فرمودند: ما كارهايى انجام مى دهيم دوست داريم كسى ببيند و خوشش بيايد حال اگر كسى خوشش بيايد كه تمام عالم دست اوست بهتر است يا كسى كه مثل ماست!؟
لذا مرحوم آيت الله نخودكى يك تمثيلى دارد براى اخلاص: يك دخترى را براى سلطان خواستگارى مى كنند و او را در كمال آراسته مى كنند و به كاخ مى برند و مى روند دنبال سلطان، وقتى بر مى گردند مى بينند دختر نيست همه جا دنبالش مى گردند نهايتاً او را در طويله پيدا مى كنند كه دلبسته فردی شده است كه در آنجا كار مى كند. سلطان كجا و اين فرد كجا!؟ كه اين يك تمثيل است.
لذا روز قيامت بنده اى كه ريا كرده است ندا مى دهند اى بد بخت و زيان كار عملت را براى هر كسى كه انجام داده اى برو مزدت را از او بگير، اين علاج علمى است. علاج عملى هم تكرار اين مسئله است اين مطلب را به خودمان بقبولانيم كه غير از خدا چيزى نيست و كسى كارى نمى تواند براى ما انجام دهد.
درس اخلاق استاد همتيان - یکشنبه 1395/10/5
#صهبای_رشد/توصیه های آیت الله مومن به طلاب
توصیه های حضرت آیت الله مومن رحمه الله علیه به طلاب را مشاهده نمایئد
#صهبای_رشد/مگر ما بی صاحب هستیم!
هر ظرفی تابع مظروف است
هر ظرفی تابع مظروف است و وقتی مظروف آمد جا را تنگ می کند، به غیر از علم که در فضای دانش، هر چه وارد ظرف شد، ظرف را توسعه می دهد. مولا امیرالمومنین علی علیه اسلام می فرماید:«کُلُّ وِعاءٍ یَضیقُ بِما جُعِلَ فیهِ إلاّ وِعاءَ العِلمِ؛ فإنَّهُ یَتَّسِعُ بِهِ» ظرف دانش با افزودن آن گنجایشش بیشتر می شود و ظرفیت آن گسترش پیدا می کند، این امکان برای جویندگان علم در حوزه و دانشگاه هست که با تحصیل علم، همواره ظرفیت خود را بالا ببرند.
معظم له بیان داشتند: در بحث علم، مظروف، ظرف را توسعه می دهد، علوم الهی دانشگاه را توسعه می دهد، به دانشگاه ظرفیت می دهد، دانشجو همواره باید به دنبال این باشد که ظرفیت خود را بالا ببرد، سنایی می گوید: «تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک **برگ توتست که گشتست به تدریج اطلس» لذا دانشجو نمی گوید که من چه دارم و باید به من چه داده شود، بلکه همواره از خود می پرسد من باید چکار کنم، همین سنایی می گوید که برای گفتگو با خدا فقر و مسکنت را پیش او ببرید «روی گرد آلود بر زی او که بر درگاه او**آبروی خود بری گر آب روی خود بری» چون خداوند می گوید که اینها را که من به تو دادم، تو چی آوردی؟ لذا همواره باید از خود بپرسیم که وظیفه ما چیست!
حضرت آیت الله جوادی آملی توصیه نمودند: ادبیات همواره در دست دانشجویان باشد، گفتار و اشعار حافظ و سعدی خیلی اثر دارد، چون تحمیل نیست و با کمک اینها می توانند لایهها را کنار گذاشته و خود را بهتر بشناسند.
این مرجع تقلید در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشتند: علم یک پوسته است و هر چه دارد از معلوم دارد، معلوم هم هر چه هست همه مخلوق خداست و خداوند اینها را سه ضلعی آفرید، مثلث آفرید، نظام فاعلی، نظام داخلی و نظام غایی؛ در مبدأ فاعلی فرمود: کل شیء مخلوق خداست (رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی)؛ ثانیاً نظام داخلی او را هر چه خواست به او داد، (أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ) سپس (ثُمَّ هَدی) راهنمایی کرد که کجا باید بروید، چه باید بکنید. هیچ چیز در عالم منفرد نیست، همه چیز مثلث است، هیچ چیزی را نه بی نظم و نه بی فایده آفرید!
ایشان ادامه دادند: اگر کل شیء مثلث است، پس برای او اضلاع ثلاثه ای است، اما این مثلث را الان مُثله کردند! چه کسی آفرید را کنار گذاشتند، برای چه آفرید را کنار گذاشتند! مثلث مثله شده، خودش علم سردخانه ای است، این علم کسی را به جایی نرسانده و نمی رساند، از علم سردخانه ای هیچ کاری ساخته نیست و نتیجه آن جنگ های جهانی و جنگ های نیابتی و همین تحریم های ظالمانه است!
حضرت آیت الله جوادی آملی بیان داشتند: این مثلث مُثله شده نمی تواند انسان درست کند، در غرب به این فکر نیستند که بعد از این حیات چه خواهد شد! در حالی که دنیای بی آخرت یعنی حرکت بدون هدف، یعنی لغو، یعنی بازی و ما بازیگر نیستیم! حرف کانت و فلاسفه غربی همین بود که می گفتند زندگی ما همین نشئه دنیا و مرگ و حیات طبیعت است و جز طبیعت کسی ما را نمی میراند، این حرف جدید نیست، خداوند در قرآن کریم به آن اشاره کرده است که کفار می گفتند: ﴿مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ﴾، این حرف فلاسفه غرب هم هست و همین حرف وارد دانشگاه های ما هم شده است! آنچه در فضاهای علمی و دانشگاه ها باید بحث شود این است که ما با مرگ می پوسیم یا از پوست به در می آییم؟! قرآن کریم می فرماید شما مثل درخت نیستید که پس از ثمردهی، هیزم شوید و تمام! بلکه مانند پرنده ای هستید که بعد از مرگ از قفس آزاد می شوید، مرگ پوسیدن نیست، بلکه از پوست به در آمدن است
خبرگزاری رسمی حوزه
مواظب ایمان مستودع خود باشید
ایمان بر دو قسم می باشد؛ایمان مستقر و ایمان مستودع
آنچه که لحظات پایانی عمر می تواند باعث حبط ایمان و خلود در جهنم شود ایمان مستودع می باشد
ولکن ایمان مستقر ثابت می باشد و حتی شیطان نمی تواند کاری از پیش ببرد
کسی که ایمانش مستودع باشد در امتحانات الهی رفوزه و بی دین میشود، مستودع یعنی ودیعهای، اما کسی که ایمانش مستقر باشد در هر امتحانی که خدا از او میگیرد سختی به جان میخرد تا ایمان از دستش نرود.