درس اخلاق - رهبرمعظم انقلاب مدظله العالي
حاجَب از آتش !
عَن جابر بن یزید الجُعفی عَن ابی جعفرٍ محمدبنعلیٍ الباقر علیهالسلام قال مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله حَجَبُوهُ مِنَ النَّارِ بِإِذنِ الله عَزَّوَجَل؛ (الامالی شیخ صدوق، صفحهی 634)
«یَحتَسِبُهُم عِندَالله» یعنی جوری این فرزندان را، این اولاد را بار بیاورد که بتواند آنها را به حساب خدا بگذارد. طبعاً فرزندی را انسان می تواند به حساب خدا بگذارد که او تربیت الهی پیدا کرده باشد؛ متدیّن باشد؛ اهل فسق و فجور و تضییع اوقات و این ها نباشد. این [فرزند] را انسان می تواند به حساب خدا بگذارد و الّا اگر یک فرزندی بود که انسان یا او را بد تربیت کرد – کما این که بعضیها فرزندان خودشان را بد تربیت می کنند؛ از اوّل این بچّه را اهل دنیا و اهل اشرافیگری و اهل شهوات و این ها بار میآورند. در محیط خانواده، پدر و مادر، مشی شان برای فرزند یک سرمشق است. اگر این سرمشق، سرمشق بدی باشد، بچّه بد بار میآید. فرض کنید پدر و مادر متقلّب [باشند]، دروغگو [باشند]، به همدیگر رحم نمی کنند، به همدیگر خیانت می کنند؛ اینها را هم بچّه می بیند جلوی چشمش؛به مسائل دینی اهمّیّت نمی دهند؛ به فرائض، به نماز، به روزه. بچّه [هم] همینجور بار میآید. این تربیت بد است- [یا] گاهی هست که انسان بچّه را، تربیت بد هم نمی کند لکن رها می کند؛ خیلی از ماها گرفتار این معنا هستیم؛ نه این که بچّه را بد تربیت کنیم، نه، اما رهایش می کنیم؛ احساس مسئولیّتی کَأنّه نسبت به او نداریم.
? گاهی اوقات برای درس خواندن و مشق نوشتنش صرف وقت می کنیم اما برای نماز خواندنش، برای آشنا شدنش با قرآن، با مسائل دینی، نه، هیچ وقتی نمی گذارد. این رها کردن بچّه است. این ها را نمی شود انسان به حساب خدا بگذارد؛ یعنی بگوید خدایا این بچّه را من تربیت کردم برای تو، در حساب تو؛ نمی شود.
?? آن فرزندی را می شود انسان به حساب خدا بگذارد که او را رها نکند و تربیت خوب هم بکند. البتّه توجّه داشته باشید و توجّه دارید که تربیت فرزندان اینجور نیست که انسان هر یکیک بچّهها را بخواهد [که] مثل یک شاگرد معیّنی جلو [بیایند]، دعوتشان کند، بهشان حرف بزند [و] تربیتشان کند؛ نه. بعضیها می گویند که شما می گویید فرزند زیاد [داشته باشید]، خُب اگر [فرزندان] زیاد شدند در خانه، تربیتشان نمی توانیم بکنیم؛ این حرف غلط است.
? تربیت فرزندان، تربیت تکتک فرزندان نیست، تربیت محیط خانواده است. محیط خانواده که خوب بود، چه بچّه یکی باشد چه پنج تا،فرقی نمی کند، بهطور طبیعی، بهطور غالب خوب تربیت می شوند. پس بنابراین «یَحتَسِبُهُم عِندَالله» که در این حدیث شریف هست، معنایش این است که بچّه را جوری تربیت کند که بتواند او را پای خدا حساب کند. حالا، اگر «مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله»، … ، پرورش بدهد، ارائه بدهد فرزندانی را- که بتواند آنها را پای خدا حساب بکند، این فرزندان، او را از آتش الهی، از عذاب الهی دور نگه می دارند، مانع می شوند.
?? این یکی از این چیزهای مهم است. خدای متعال به ما میگوید که عمل صالح کنید تا پیش خدای متعال مأجور باشید، از عذاب الهی مأمون باشید؛ اما به این اکتفا نمی کند؛ می فرماید اگر چنانچه نسل بعد از خودتان را هم تربیت کردید، این هم یک حسنهای است، یک عمل صالحی است که می تواند شما را حاجَب از آتش باشد.
شرح حدیث از مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای (مدظله العالی)-[ منبع : Khamenei.ir ]
توصیه پدر آیت الله مظاهری به ایشان
حضرت آیت الله مظاهری، سلسله دروس اخلاقی با موضوع «شرح چهل حدیث اخلاقی» داشته اند که مطالب شنیدنی و خواندنی این استاد اخلاق حوزه در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.
- حدیث شانزدهم: دعا برای کوتاهی عمر توأم با گناه و طول عمر بدون گناه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»
بحث این جلسه راجع به فرازی از یکی از دعاهای صحیفۀ سجادیه است. صحیفۀ سجادیه یا همان زبور اهلبیت«سلاماللهعلیهم»، از نورانیّت خاصی برخوردار است.
امام سجاد«سلاماللهعلیه» در دعایی که به نام دعای مکارم الاخلاق مشهور شده و حاوی مضامین بلند عرفانی، اخلاقی و تربیتی است، پس از چندین دعای ارزشمند، میفرمایند: «وَ عَمِّرْنی ما کانَ عُمْری بِذْلَةً فی طاعَتِکَ، فَإِذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إِلَیَّ اَوْ یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَیَّ»[۱]
یعنی خدایا! مرا تا وقتی زنده بدار که عمرم در طاعت تو به کار میرود، و اگر قرار است عمر من چراگاه شیطان شود، جانم را بستان، قبل از آنکه مورد خشم و غضب تو باشم.
در واقع آن حضرت با بیان عبارت «فَإِذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ»، میفرمایند: خدایا! اگر بناست من آدم گناه کاری باشم، هرچه زودتر من را از این دنیا ببر، هرچه زودتر بمیرم تا عمر من چراگاه شیطان نشود.
همۀ ما باید به این جمله اهمیّت بدهیم. حضرت امام خمینی«قدّسسرّه» بعضی اوقات میفرمودند: اگر بنا باشد یک پست و مقامی داشته باشید، امّا فاسق باشید، فاجر باشید، از خدا بخواهید قبل از این که به این پست و مقام برسید، بمیرید که خیلی بهتر است.
حدیث چهاردهم: سقوط به جهنّم، بهواسطه زبان
حضرت آیت الله مظاهری دامت بركاته، سلسله دروس اخلاقی با موضوع «شرح چهل حدیث اخلاقی» داشته اند که مطالب شنیدنی و خواندنی این استاد اخلاق حوزه در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»
جلد دوم اصول کافی، یک کتاب اخلاق، از روایات اهلبیت«سلاماللهعلیهم» است و معمولاً روایات آن صحیح السّند و ظاهر الدلاله هستند.
متأسفانه به کتاب اصول کافی، در حالی که به فارسی هم ترجمه شده، کمتر توجه میشود و عموم مردم آن را کم مطالعه میکنند.
بعضی از مردم و حتی بعضی از طلبهها حاضرند یک ساعت، دو ساعت از وقت خود را صرف تماشای فیلم و سریال کنند، امّا کتابهای مفید، از جمله اصول کافی را مطالعه نکنند.
جلد دوم اصول کافی، مربوط به اخلاق است و راجع به رذائل و فضائل اخلاقی روایات خوبی دارد. همه میتوانند با مطالعه و عمل به این روایات، صفات رذیله را از وجود خود ریشه کن کرده، فضایل اخلاقی را جایگزین آن رذائل کنند. تهذیب نفس، که از اوجبِ واجبات است، با توجه و عمل به روایات اصول کافی میسّر خواهد شد، امّا کمتر کسی به آن اهمیّت میدهد.
از جمله روایات اخلاقی که مرحوم کلینی«رحمتاللهعلیه» در اصول کافی آورده، روایاتی است که راجع به زبان و لزوم مواظبت از آن نقل کرده است. در این جلسه راجع به دو روایت مختصر از آن روایات، قدری گفتگو میکنیم.
هر دو روایت از امام صادق«سلاماللهعلیه» نقل شده است. در روایت اوّل فرمودهاند: «إِنَّ أَبْغَضَ خَلْقِ اللَّهِ عَبْدٌ اتَّقَی النَّاسُ لِسَانَه»[۱]؛ یعنی مبغوضترینِ افراد، آن کسی است که مردم از زبان او بترسند. مثلاً زن و فرزندان در خانه از زبان او بترسند یا رفقا در جلسه از زبانش واهمه داشته باشند.
آن حضرت در روایت دیگری میفرمایند: «مَنْ خَافَ النَّاسُ لِسَانَهُ فَهُوَ فِی النَّارِ»[۲]؛ یعنی هر که مردم از زبان او بترسند، در آتش است.
متن و صوت درس اخلاق ايت الله جوادي املي-26دي
حضرت آیت الله جوادی آملی دامت بركاته در جلسه درس اخلاق (26دي98) در ادامه سلسله مباحث شرح نهج البلاغه حضرت امیرعلیه السلام، به شرح کلمه 106 و 107 از مجموعه کلمات قصار نهج البلاغه پرداختند و بیان داشتند: حضرت در جریان «نوف بکالی»، به او فرمود کسی که بیراهه میرود یا راه دیگری را میبندد یا کسی که با مال حرام و اختلاس بخواهد آبرو پیدا کند، طولی نمیکشد که از مَرکَب پیاده میشود! فرمود حسابتان مشخص باشد، آن کسی که امروز سوار است همیشه سوار نخواهد بود و آن کسی که امروز پیاده است همیشه پیاده نخواهد بود.
ایشان اظهار داشتند: حضرت در ادامه می فرماید «لَا یتْرُكُ النَّاسُ شَیئاً مِنْ أَمْرِ دِینِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْیاهُمْ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ»؛ مبادا کسی برای اصلاح دنیای خود از دینش بکاهد! یک روز حسابی هست، فرمود ممکن نیست کسی از دین خود بکاهد و بخواهد بر دنیای خود بیافزاید مگر اینکه خسارت میبیند. به «نوف» فرمود الآن سحر است، هر کس در این فرصت زرّین با خدای خود مناجات کند، جواب مثبت میشنود.
ایشان ادامه دادند: خداوند در سوره مبارکه «بقره» به ما اجازه داد که از او بخواهیم: ﴿رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ﴾؛ اما برخیها میگویند: ﴿رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا﴾ و دیگر حسنه نمیخواهند در مورد این گروه فرمود: ﴿ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ﴾ اینها در آخرت نصیبی نخواهند داشت، اینها که فقط دنیا میخواهند نه حسنه دنیا ﴿ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ﴾؛ اما مردان الهی میگویند خدایا هم حسنه دنیا و هم حسنه آخرت را به ما بده!
آیت الله جوادی آملی تصریح داشتند: یکی از برجستهترین حسنه دنیا این است که آدم طرزی زندگی کند که خوبان جامعه به او اقتدا کنند؛ ﴿وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً﴾ یعنی مقام علمیاش طرزی باشد که هر کس مشکل علمی دارد از او بپرسد، مقام تدبیری او طوری باشد که هر کسی مشورت میخواهد از او بهره بگیرد، مقام نصح و نصیحت کردن او طوری باشد که اگر نصیحت بخواهد به او بگوید، این از بهترین حسنات دنیوی است.
ایشان ابراز داشتند: فرمود اگر کسی برای دنیا برخی از معارف دین را کنار بگذارد دنیا و آخرت او هر دو در خطر خواهد بود. ما هستیم و دین ما؛ اگر حساب همین چند سال دنیا بود مشکلی نداشتیم اما ما یک موجود ابدی هستیم و دین با ابدیت ما در ارتباط است، مبادا ـ خدای ناکرده ـ اگر مشکلی پیش آمد، به نفع دنیا از دینمان کم کنیم، حضرت فرمود هر کس از دین خود کاست برای اینکه به دنیا برسد، هرگز نخواهد رسید.
آیت الله جوادی آملی در شرح کلمه قصار 107 نهج البلاغه بیان داشتند: حضرت در اینجا فرمود چه بسا دانشمندانی که کشته جهلاند؛ «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ [لَمْ ینْفَعْهُ] لَا ینْفَعُه»، با اینکه این عالم سالیان متمادی در حوزه یا دانشگاه درس خواند، این درس نتوانست او را نجات بدهد و جهل درونی او باعث قتل او شد! اما این کدام جهل است که با علم جمع میشود؟ کدام جاهل است که با عالم جمع میشود؟
معظم له ادامه دادند: در درون و در دستگاه روح و نفس ما مَقسمی هست و زیر این مَقسم چهار قسم وجود دارد؛ این نفس و روح دارای قوا و شئون متعدد است، بخشی از آن به عنوان «عقل نظر» متولی اندیشه است که تصور، تصدیق، قضیه، استدلال و برهان کار آن است و بخشی به عنوان «عقل عمل» متولی عمل است و ائمه(علیهم السلام) آن را این چنین معرفی کردند که «مَا الْعَقْلُ؟ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان» که این متولی انگیزه است نه اندیشه. این هیچ کاری به درس و بحث ندارد بلکه فقط اراده، تصمیم، محبت و نیت اینها، کار اوست.
ایشان در تشریح مقسم درونی انسان و اقسام چهارگانه ذیل آن بیان داشتند: قسم اول آن است که هم عقل نظر شخص سالم است و هم عقل عملی او، چنین فردی عالِم با عمل است او خوب میفهمد و خوب هم عمل میکند. قسم دوم کسانیاند که عقل نظری آنها سالم است اما عقل عملی آنها فلج است چنین شخصی میشود عالم بیعمل. قسم سوم کسانیاند که در بخش اراده خیلی قویاند ولی در بخش علم ضعیفاند این افراد همان مقدسان بیدرک هستند و قسم چهارم فاقد طهورین هستند؛ یعنی نه خوب میفهمد نه اهل اراده و تصمیم است، این شخص جاهل متهتّک است.
آیت الله جوادی آملی با اشاره به کلام حضرت امیر علیه السلام خاطرنشان کردند: بیان حضرت این است که اگر عقل عملی و عقل نظری در شخصی از هم فاصله داشت، این شخص میشود «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ [لَمْ ینْفَعْهُ] لَا ینْفَعُه».
منبع: پايگاه اطلاع رساني اسراء
اثرپذیری انسان در معاشرتها
به مناسبت سالگرد ارتحال عالم ربانی آقا مجتبی تهرانی رحمه الله علیه:
تربیت، از عناوین قصدیّه نیست؛ بلکه چه بخواهی و چه نخواهی در ابعاد مختلف اعتقادی، اخلاقی و عملی اثر میگذارد. چهبسا خود انسان متوجّه این اثرگذاری نشود و در مرور زمان ببیند شخصیّتش همرنگ افرادی شده است که با آنها مرابطه داشته است.
مسئلۀ کمّیت رابطه در محیطهایی که بستر سازندگی انسان هستند؛ یعنی محیط خانوادگی، تحصیلی، شغلی و رفاقتی مطرح است؛ لذا یکی از دلایلی که ثابت میکند اوّلین بستر، بستر خانوادگی است، کثرت رابطه در این بستر است. زمانی است که یک فرد میتواند شکل غیر را در رفتار، گفتار و ظاهر خود بهصورت ناخودآگاه دریافت کند. اسوه بودن والدین قهری است؛ لذا تأکید به محیط خانوادگی به دلیل این است که اوّلین بستر در سازندگی ابعاد مختلف وجود است.
البتّه این سخن به آن معنا نیست که اگر در محیط خانوادگی خراب شد، از دست رفته است. بسیاری افراد هستند که در محیطهای فاسد از نظر اخلاقی، اعتقادی و عملی بودهاند؛ امّا خودشان را رها کردهاند. در تاریخ از این نمونهها فراوان است. این مسئله جبری نیست چراکه گذشته از اینکه ریشههای درونی دارد و انسان از نظر اعتقادی، اخلاقی و عملی، مفطور به فطرت است، جنبۀ اکتسابی هم دارد. امّا متأسّفانه روی این فطریات کار نمیکنیم.
بحثی را آقایان به نام «مُنابهه و مُحاکات» مطرح میکنند. این بحث را قبلاً مطرح کردهام و الآن چون جایگاه دارد، مطرح میکنم. شخصی نسبتبهکاری به انسان التفاتی میدهد و انسان همان را منعکس میکند. این را منابهه و محاکات میگویند. مثالی میزنم که شاید خندهدار باشد. کنار هم نشستهاید و حرف میزنید. یک نفر از خستگی دهان درّه میکند؛ من هم دهان درّه میکنم. کار او «مُنابهه» است و کار من «مُحاکات» است.
قرآن کریم میفرماید: «وَهَدَیناٰهُ النَّجْدَیْنِ».[*] از نظر الهی در درون همه از طرفی نیروهای شهوت، غضب و وهم گذاشته شده است و از طرفی عقل و فطرت خداجویانه وجود دارد. هر دویِ اینها در وجود ما هست.
ارائه جلسات درس اخلاق ايت الله استادي و بيان مهارت هاي زندگي حاج اقاي عباسي
براي مشاهده آنلاين درس اخلاق اينجا را كليك نماييد
فايل صوتي جلسه 4دي در ادامه قابل دريافت مي باشد