#صهبای_رشد/آسیب های غفلت از خدا
#صهبای_رشد/شرح حدیث اخلاقی
در ادامه شرح حدیث اخلاقی توسط حضرت آیت الله آقامجتبی تهرانی رحمه الله علیه تقدیم می گردد باتشکر
#صهبای_رشد/توصیه های اخلاقی
در ادامه توصیه های اخلاقی از حضرت آیت الله مشکینی رحمه الله علیه به طلاب تقدیم می گردد
حدیث الآفات
آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاته:
رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم در حدیثی در نهج الفصاحة در ضمن نُه جمله، آفات صفات اخلاقی را بیان کرده است و می توان نام این حدیث را «حدیث الآفات» گذاشت.
آفة الشّجاعة البغى و آفة الحسب الافتخار و آفة السّماحة المنّ و آفة الجمال الخيلاء و آفة الحديث الكذب و آفة العلم النّسيان و آفة الحلم السّفه و آفة الجود السّرف و آفة الدّين الهوى.[1]
1. آفت شجاعت این است که انسان به دیگری ظلم کند.
2. کسی که شخصیت خانوادگی دارد و دارای حسب و نسب خوبی است آفتش به این است که به این حسب افتخار کند.
3. آفت بخشش، منت گذارن است. منت گذاشتن بخشش را کالعدم می کند.
4. دیگر اینکه کسی دارای جمال و زیبایی است ولی مبتلا به خودپسندی می شود.
5. همچنین آفت حدیث، کذب است. اگر انسان در حدیثی دروغ اضافه کند او دیگر محدث خوبی نخواهد بود.
6. آفت علم هم به نسیان و فراموشی است. یعنی انسان باید کاری کند که اگر عالم به چیزی شد آن فراموش نکند به این گونه که یا آن را یادداشت کند و یا تکرار نماید و به هر حال آن را از دست ندهد.
7. آفت حلم و بردباری به این است که کارهای سفیهانه ای را انجام دهد.
8. آفت جود و بخشش به اسراف است. کسی که اسراف کند جود و بخشش خود را از بین می برد.
9. آفت دین نیز پیروی از هوای نفس است.
شرح این حدیث قطعا به اندازه ی یک کتاب بالغ می شود زیرا هم صفات اخلاقی را بیان می کند و هم صفات رذیله ای که آن ها را از بین می برند.
1399/09/03
[1] نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاینده، ج1، ص155، حدیث 1
عاجزترین مردم
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم در روایتی کوتاه و پر معنا می فرماید: أعجز النّاس من عجز عن الدّنیا و أبخل النّاس من بخل بالسّلام.[1]
عاجزترین مردم کسی است که نتواند دنیای خودش را سامان دهد و بخیل ترین انسان ها کسی است که در سلام کردن بخل بورزد.
از آنجا که معروف است انسان بهتر است تارک دنیا باشد و به قیامت اقبال داشته باشد بعضی راه افراط را طی می کنند و حال آنکه روایات متعددی وجود دارد مبنی بر اینکه تأمین دنیا از لوازم وجودی انسان است. بنا بر این چنین نیست که انسان طرفدار زهد که به معنای تارک دنیا بودن است باشد. انسان نباید تارک دنیا و تارک فعالیت برای دنیا باشد.
از جمله در روایتی آمده است که جمعی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم تارک دنیا شدند و به عبادت روی آوردند. وقتی خبر آنها به حضرت رسید آنها را فرا خواند و فرمود برنامه ی دین من چنین نیست و انسان باید مشغول به کار باشد.
داستان معروف امیر مؤمنان ع با آن دو برادر هم جالب است که یکی از آن دو بیمار شده بود و حضرت نزد او رفت و دید خانه ی وسیعی دارد فرمود این بیش از نیاز توست ولی اگر محرومان به این خانه راه داشته باشند اشکالی ندارد. بعد او شکایت کرد که برادر من ترک دنیا کرده است. حضرت او را فرا خواند و با تعبیر تندی با او سخن گفت و فرمود: ای دشمن جان خود! اگر بر خودت رحم نمی کنی چرا به زن و فرزند خودت رحم نمی کنی: یَا عُدَیَ نَفْسِهِ لَقَدِ اسْتَهَامَ بِکَ الْخَبِیثُ أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَک.[2]
و یا روایت است که معصوم علیه السلام می فرماید: لَیْسَ مِنَّا مَنْ تَرَکَ دُنْیَاهُ لِدِینِهِ أَوْ تَرَکَ دِینَهُ لِدُنْیَاهُ.[3]
این روایات نشان می دهد که انسان باید هر دو جنبه را در نظر بگیرد و این گونه نباشد که مقدس مآب شود و زهد پیشه کند و فعالیت در زندگی را ترک کند. رهبانیّت جزء اسلام نیست.
ما نیز باید مردم را دعوت کنیم که راه افراط و تفریط را نپیمانند و تصور نکنند که آخرت به معنای رها کردن فعالیت و کسب و کار است. این در حالی است که کسب و کار، خود نوعی عبادت محسوب می شود و انسان با این کارها موجب تقویت اسلام و جامعه ی مسلمین می گردد و با همین فعالیت هاست که انسان ها از فقر و ناتوانی خلاص می شوند.
عبارت دوم در کلام رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم این است که بعضی از افراد در سلام کردن یک سری قیود را در نظر می گیرند مثلا می گویند که کوچکتر ها باید به بزرگتر ها سلام کنند و یا شاگرد به استاد و یا فقیر به غنی. این قیدها در اسلام وجود ندارد. حتی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم گاه به کودکان هم سلام می کرد. سلام یک نوع اظهار تواضع و ادب است و هیچ هزینه ای هم ندارد. حال اگر کسی از این کارِ راحت، سر باز زند از بخیل ترین افراد است زیرا گاه انسان از کاری که هزینه بردار است دوری می کند ولی اگر از کاری که هیچ هزینه و مؤونه ای ندارد بخل ورزد او دیگر خیلی بخیل است.
1399/11/06
[1] نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاینده، ج1، ص219، حدیث 337.
[2] نهج البلاغه، صبحی صالح، ص324.
[3] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج78، ص321، ط بیروت.
درس اخلاق-استاد همتیان
گزیده متنی بخشی از محتوای این درس اخلاق:
امام سجاد(علیه السلام) به یکی از یارانشان به نام اباخالد فرمودند: کسانی که در زمان غیبت ولی عصر باشند و منتظر ظهور حضرت باشند از بهترین اصحاب این عالمند. از اهل هر زمان و از اصحاب هر پیغمبری بهترند.
دلیلی که امام آوردند اینکه فرمودند: خداوند عقولی به اهل این زمان داده و فهم هایی عنایت کرده که غیبت آن حضرت برایشان به منزله ی مشاهده است. یعنی انقدر به آن حضرت باور و یقین دارند و مطمئن هستند و لو اینکه به ظاهر آن حضرت از چشمشان پنهان است ولی مثل این است که او را مشاهده می کنند.
در آخر حدیث می فرمایند اینها افراد مخلص خدا هستند حقبقتا و شیعیان ما هستند صادقانه و دعوت کننده به دین ما هستند در پنهان و آشکار.
اگر ما این باور را در خود ایجاد کنیم و آن را به طلاب عزیز منتقل کنیم، آن استادی که بر کرسی تدریس نشسته آن مدیری که مدرسه ای را مدیریت می کند آن طلبه ای که وارد اردوگاه حضرت می شود، اگر چنین باوری را داشته باشد که امام عصر ارواحنا فدا با او اینگونه حرف می زند.
امام صادق امام سجاد ائمه علیهم السلام با او اینگونه سخن می گویند. این بهترین عامل و انگیزه برای ما طلبه ها می شود. بهترین ره توشه برای دلخوشی ماست. اما اگر خدایی ناخواسته اگر این باور را نداشته باشیم یک فضای سرد و افسرده ی مرده و یک حالت پژمردگی برما غالب می شود که این بدترین حالت برای یک طلبه است.