استراحت من در آخرت است !!!
یکى از ویژگیهاى فقیه مقدس، میرزا جواد تبریزى قدس سره پرکارى ایشان بود. ایشان تا آخر عمر پربرکت خود پرکار بود و هیچ گاه اجازه نمیدادند مجلس ایشان به بحثهاى حاشیهاى منتهى شود. ایشان از صبح تا ظهر و از عصر تا غروب مشغول بودند و شب، هم قبل از خواب مقدارى مطالعه میکردند. بعضى از مهمانانى که به حضور ایشان میرسیدند با خنده میگفتند: »آقا! ما به دیدار شما آمدهایم، اما شما دائماً مشغول جواب استفتاء و بحث هستید!« مرحوم میرزاقدس سره میفرمودند:
من یک طلبه بیش نیستم و طلبه هم وظیفهاش این است که عمر خود را صرف درس و بحث کند.
همانطور که مشغول بودند به مسائل دیگر مراجعین نیز پاسخ میدادند و از هر لحظهاى استفاده کامل میکردند.
روزى یکى از شاگردان مرحوم میرزاقدس سره خطاب به ایشان گفتند: »نمیشود که این قدر به خود فشار آورید، بدن شما نیاز به استراحت دارد.« مرحوم میرزاقدس سره ضمن لبخند فرمودند:
استراحت من در آخرت است. دنیا جاى استراحت نیست، من در قبر استراحت خواهم کرد. من یک طلبه هستم و یک طلبه باید تا آخرین لحظه از آنچه که به دست آورده براى خدمت استفاده کند. معلوم نیست این فرصتها دیگر براى من حاصل شود، میخواهم اثرى از خود به جاى بگذارم.
رشتهای بر گردنم افکنده دوست...
اگرچند کتاب باشد که بزرگان عرفان و اسلام دلشان میخواست که کاش نویسنده آن اثر ماندگار و ارزشمند بودند «تفسیر المیزان» علامه طباطبایی حتماً یکی از آنهاست. کتابی که خیلیها آرزو داشتند در نوشتن سطری از آن سهیم باشند. حالا علامه خودش با دست و زبان خودش نهتنها این کتاب که تمامکارهای علمی و کتابهایش را نصف، نصف با یک بانو سهیم شده؛ با همسرش. بانویی که از اقوام او و بزرگزادگان تبریز بوده است. زندگی مرفه و خوبی در خانه پدری و حتی مدتی در خانه همسر تجربه کرده اما برای اینکه همسرش از معارف و دانش دور نماند به سکونت در اتاقی در قم رضایت داده است. اتاقی که با یک پرده از وسط نصف شده بود. یکطرف اتاق مادر و فرزندانش زندگی میکردند و طرف دیگر کلاس درس و بحث علامه طباطبایی و شاگردانش برپا میشد.
بهترین روایتها درباره این بانو که زودتر از همسرش از دنیا رفت و داغی بزرگ بر دل این عالم بزرگ شیعه ماند را دخترشان و همسر شهید مطهری خوب مرور میکنند. مهندس «عبد الباقی طباطبایی»، پسرشان هم خاطره جالبی از دلدادگی، مهر و صفای بین مادر و پدرش میگوید که مربوط به مهاجرت از تبریز؛ خانه وزندگی خوب و مرفه به قم وزندگی در یک اتاق است. سفری که نزدیک سال نو رقم خورد: «وقتی به مادرم گفتم که مادر جان شب عید وقت مسافرت نیست و خواستم گله کنم که چرا از تبریز با این امکانات قرار است برویم قم گفت: رشتهای بر گردنم افکنده دوست/ میکشد هر جا که خاطرخواه اوست/ رشته بر گردن نه از بیمهری است/ رشته عشق است و بر گردن نکوست…»
کار کردن مرد در خانه جهاد است
یکی از چهرههای معروف مذهبی معاصر و البته فقید آیتالله «محیالدین حائری» است. عالمی که ابایی نداشت فیلم و عکسهایش از کار در خانه منتشر شود و دیگران ببینند. از پاک کردن سبزی گرفته تا جارو زدن خانه و بازی با نوهها. رابطه خیلی خوبی با همسرش داشت و وقتی دست اجل بین آنها جدایی انداخت غمش را پنهان نکرد. در یک نشست رسمی و بزرگ خبرنگارها برای پوشش برنامه آمدند. برنامه به پایان رسید و قرار شد با بستههای خوراکی از آنها پذیرایی کنند به هرکدام یک بسته داده شد اما آیتالله حائری آمد، جلو و گفت: «نفری دو بسته به آنها بدهید. یکی برای خودشان یکی هم برای اهلبیتشان. من میدانم بدون اهلبیت به آدم چه میگذرد.» خبرنگارها کمی که پرسوجو کردند، متوجه شدند همسر آیتالله مدتی قبل به رحمت خدا رفته است. همیشه به شاگردانش و در منبرهای سخنرانی به آقایان تأکید میکرد: «مرد باید سختیهای کار همسرش را در خانه ببیند باید خودش را جای او بگذارد. زن که خدمتکار نیست به قول مولایمان امام علی(ع) زن گل است. مرد وقتی در خانه کار کند مثل جهاد است. کمک زنش باشد ظرفها را بشوید، خیاطی کند، بچهداری و جارو کند. تمام اینها عمل به وظایف شرعی است.»
مرد حرف و عمل بودن را عکسهایش ثابت کرده بود. همان عکسی که پایین آن به نقل از خودش نوشته بودند که افتخار میکنم در خانه کارکنم و کمک حتی اگر شده یک پرسبزی پاککنم. فیلمهای مختلفی از آیتالله حائری هست که همبازی بازی کودکانه نوههایش شده و طوری با آنها اخت گرفته که انگارنهانگار صاحب این عبا و قبا همان مردی است که حرفهای مذهبی و سیاسیاش تکلیف را بر خیلیها روشن کرده.
چهل سال هم کاروانم رفت
مرد آذریزبان خم شد و درِ گوش بانویی که لحظههای احتضار را می گذراند، جملهای گفت و پرسید: «جمیله خانم منی حلال الیئیسن؟» به زبان آذری یعنی جمیله خانم من را حلال میکنی؟ زن بااینکه نای حرف زند نداشت اما برای آنکه سؤال همسرش را که نگران، چشم دوخته بود به لبهای او بیپاسخ نگذارد به هر زحمتی شده سری تکان داد که یعنی بله آقا! بعد چشمهای مردی که خیلیها به او لقب فیلسوف معاصر دادهاند، پر از اشک شد. ازیکطرف خوشحال بود همسرش از او راضی بوده و از طرفی چشمانش خیس بود که دیداربهقیامت افتاده. اینها وصف علامه «محمدتقی جعفری» است مردی که سختترین و پیچیدهترین مفاهیم فلسفه و عرفان را با سادهترین و شیرینترین روایتها همهفهم میکرد تا هم آن دانشجوی فلسفه بهره ببرد هم پیرمرد سبزیفروش محله بتواند یک پله به خدا نزدیکتر شود.
شخصیت مذهبی و علمی او روشن است و مهمانان بسیاری از چهارگوشه دنیا برای دیدار با او نوبت میگرفتند و مشتاق بودند تا حرفهایش را بشنوند. از بین خاطرات فرزند علامه درباره رابطه پدر و مادرش شاید بتوان این خاطره را در یک جمله کوتاه چکاند و خلاصه کرد؛ «صمیمیت تا پای مرگ…» جمیله خانم همسر علامه یا همان فیلسوف معاصر به گفته پسرش سواد چندانی نداشته اما همینکه میدیده همسرش مردی است که خیلیها به کارهای علمی، عرفانی و فلسفه او دلخوش کردهاند و حاصل تحقیق و تألیفهایش چراغ راه خیلیها شده خودش را ملزم میدانست شرایط خانه را طوری مدیریت و اداره کند که وقت این مرد بزرگ برای خواندن، نوشتن و تدریس باز باشد. بچهها اگر مشکلی و احتیاجی داشتند خودش رفع میکرد و همین سبب میشد علامه فداکاریهایش را ببیند و هرچه میگذشت جمیله خانم در چشمش بزرگتر و عزیزتر میشد. وداع و بدرقه فیلسوف معاصر با همسرش فقط جدایی مردی از همسرش نیست. همینکه از حفظ دعای عدلیه را خوانده دهانش را پیش گوش همسرش برده و آن سؤال را پرسیده یعنی مردی به این بزرگی دغدغهاش این بوده که همسرش، شریک زندگیاش از او راضی است؟ وقتی شام غریبان همسرش از او خواسته بودند سخنرانی کند حتی اگر شده کوتاه، گفته بود: «این زن در زندگی دغدغهای برای من ایجاد نکرد و چهل سال با من هم کاروانی کرد. ما هرروز مهمانان بسیاری داشتیم ولی این خانم لحظهای شکایت نکرد و من از او در پیشگاه خدا طلب عفو میکنم.»
ماه رجب خوش به حال چه کسانی است؟
مرحوم آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) در یکی از سخنرانیهای خود به مناسبت ماه رجب میفرماید: خداوند در آسمان هفتم فرشتهای دارد به نام داعی. زمانی که ماه رجب فرا میرسد، این ملک هر شب تا صبح ندایی میدهد که ….
ماه رجب خوش به حال چه کسانی است؟
به گزارش جهان نيوز به نقل از فارس، مرحوم آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) در یکی از سخنرانیهای خود به مناسبت ماه رجب، به موضوع «مَلَک داعی» پرداخت که در ادامه میخوانید:
در روایتی از پیغمبر اکرم داریم که حضرت فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَصَبَ فٖی السَّمَاءِ السَّابِعَةِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ الدَّاعِی»؛ خداوند در آسمان هفتم فرشتهای را قرار داده است که به او گفته میشود داعی، «فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُرَجَبٍ یُنَادِی ذَلِکَ الْمَلَکُ کُلَّ لَیْلَةٍ مِنْهُ إِلَى الصَّبَاحِ»؛ زمانی که ماه رجب فرا میرسد، این ملک هر شب تا صبح ندا میدهد، «طُوبَى لِلذَّاکِرِینَ»؛ خوشا به حال کسانی که خداوند را یاد میکنند! «طُوبَى لِلطَّائِعِینَ»؛ خوشا به حال کسانی که مطیع خدا هستند، «وَ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى»؛ خداوند میفرماید، «أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی»؛ من همنشین کسی هستم که با من بنشیند، «وَ مُطِیعُ مَنْ أَطَاعَنِی»؛ و من مطیع کسی هستم که مرا اطاعت کند.
آنچه به تو امر میکنم انجام بده تا آنچه را تو از من میخواهی، انجام بدهم، «وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِی»؛ کسی که از من طلب آمرزش کند را میآمرزم، «الشَّهْرُ شَهْرِی»؛ این ماه، ماه من است، «وَ الْعَبْدُ عَبْدِی»؛ و این بنده، بنده من است، «وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتِی»؛ رحمت هم رحمت من است، «فَمَنْ دَعَانِی فٖی هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ»؛ هر کس مرا در این ماه بخواند، جوابگوی او هستم، «وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ»؛ کسی که از من درخواست کند، به او عطا میکنم، «وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ»؛ اگر از من طلب راهنمایی و هدایت کند، او را راهنمایی میکنم، «جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِی»؛ من این ماه را ریسمانی بین خود و بندگانم قرار دادم، «وَ فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَی»؛ هر کس به این ماه اعتصام بجوید به من میرسد. تمام اینها گویای یک معنا است و آن اینکه خداوند میخواهد رابطه بین او و بندهاش حفظ شود. بزرگی و کرامت او اقتضا میکند که نگذارد رابطه بندهاش حتّی بهخاطر گناه و یا جهالت با او قطع شود.
جهان نيوز
آخرين جلسه درس اخلاق آيت الله انصاري شيرازي دامت بركاته
« جوان های عزیز و محترم؛ حالا وقت این است که، دقت بفرمایید؛
به مقام آرامش برسید، آرامش الی الله
فَفِرُّوا إِلَی اللَّهِ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ ( سوره ذاریات آیه 50)
از حوادث زندگی به سوی خدا فرار کنید
أَلَا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ (سوره شورا آیه 53)
إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّه ( سوره هود آیه 123)
هیچ کنجی بی دد و بی دام نیست
جز به خلوت گاه حق آرام نیست
( مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش 16) »
در ادامه دقايقي كوتاه از آخرين جلسه درس اخلاق آيت الله انصاري شيرازي دامت بركاته قابل مشاهده مي باشد