ضرورت ارائه بحث های اخلاقی در مدارس
امام خمینی (ره):
در مدارس، همه مدارس سرتاسر کشور لازم است که اشخاصی که مهذب هستند و علما و گویندگانی که راه حق را تا آن اندازه که قدرت داشتند پیمودهاند، در این مدارس بروند و حوزه اخلاقی و حوزه تهذیب و حوزه معارف اسلامی تشکیل بدهند که در کنار تحصیلات علمی، تهذیب اسلامی و اخلاق اسلامی باشد ….
(روحانیت و حوزههای علمیه از دیدگاه امام خمینی ره، ص546، تاریخ10/12/59)
ماجرای عنایت حضرت معصومه(س) به شهریه طلاب در زمان طاغوت
آیت الله سید صدر الدین صدر گفت: با ناراحتی به حضرت گفتم: عمه جان! رسم نیست که عده ای از طلاب غریب، در همسایگی شما از گرسنگی جان دهند، اگر خود اختیار حل این مشکل را ندارید، به برادر بزرگوارتان حضرت علی بن موسی الرضا(ع) متوسل شوید!
علامه سید صدر الدین صدر از عالمان برجسته و مراجع بزرگ زمان خود بود که در فقه، اصول، رجال، شعر و تفسیر دستی توانا داشت، زمانی که رضا خان در پی متلاشی کردن حوزه علمیه بود، آیت الله صدر همراه یارانش آیت الله سید محمد تقی خوانساری و آیت الله سید محمد حجت سرپرستی و تدریس در حوزه علمیه را بر عهده داشت و در حفظ آن می کوشید، نوزدهم ربیع الثانی سالروز وفات این عالم وارسته است که در سال 1373 هجری قمری دار فانی را وداع گفت.
در ادامه به گوشه ای از کرامات علامه سید صدر الدین صدر پدر بزرگوار امام موسی صدر از زبان آیت الله شیخ ابراهیم رمضانی از شاگردان مرحوم صدر نقل می شود:
پس از مرحوم آیت الله حائری مدتی زمام حوزه به دست من بود و عهده دار شهریه طلاب بودم، یک ماه وجهی نرسید، قرض کردیم و شهریه را دادیم، ماه دوم هم نرسید، باز هم قرض کردیم و شهریه را پرداخت کردیم، ماه سوم هم نرسید، دیگر جرأت نکردیم قرض کنیم، طلبه ها برای شهریه در خانه ما گرد آمدند، من گفتم که ندارم و بسیار بدهکار شده ام، طلاب نگران و ناراحت شدند.
من تحت تأثیر قرار گرفتم، پس گفتم: آقایان تشریف ببرید، ان شاء الله تا فردا برای شهریه کاری خواهم کرد، آنان رفتند، ولی تا شب هر چه فکر کردم، راهی به ذهنم نرسید، خوابم نمی برد، سحر برخاستم، تجدید وضو کردم، به حرم حضرت معصومه(س) مشرف شدم و نماز خواندم، حرم بسیار خلوت بود، پس از به جای آوردن نماز صبح و تعقیبات در حالی که منظره روز گذشته را به خاطر می آوردم، خود را به ضریح مطهر رساندم، با ناراحتی به حضرت گفتم: عمه جان رسم نیست که عده ای از طلاب غریب، در همسایگی شما از گرسنگی جان دهند، اگر خودت اختیار حل این مشکل را نداری، به برادر بزرگوارت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) یا جدت امیرالمؤمنین(ع) متوسل شوید، این را گفتم و با عصبانیت به خانه رفتم، بسیار افسرده خاطر بودم، منظره روز پیش پیوسته در برابرم آشکار بود، برخاستم، قرآن را برداشتم بخوانم تا قدری آرامش یابم.
هوا تاریک و روشن بود که ناگهان در زدند، گفتم بفرمایید، در باز شد، کربلایی محمد خدمتکار کهنسال وارد شد و گفت: آقا! یک نفر با کلاه شاپو و چمدان پشت در است و می گوید: همین حالا می خواهم خدمت آقا مشرف شوم، وقت ندارم زمان دیگر بیایم، ترسیدم و گفتم: نمی دانم آقا از حرم آمده یا نه، چه می فرمایید؟ گفتم: بگو بیاید، اگر چه راحتم کند! کربلایی محمد برگشت، طولی نکشید که مردی موقر با کلاه شاپو و چمدان وارد شد، سلام کرد، دستم را بوسید، عذر خواهی کرد و گفت: ببخشید بی موقع شرفیاب شدم، چند لحظه ی پیش، ماشین ما بالای گردنه رسید و نگاهم به گنبد حضرت معصومه(س) افتاد، ناگهان به فکرم رسید که در مسافرت هر لحظه احتمال خطر است، اگر اتفاقی بیفتد و بمیرم، مالم تلف شده، دَین خدا و امام برگردنم بماند، چه خواهم کرد؟ ظاهراً! همان زمانی که آیت الله صدر در حرم دعا می کرد، این فکر به خاطر آن مرد خطور کرده بود.
او ادامه داد: وقتی به قم رسیدیم، از راننده خواستم اندکی توقف کند تا مسافران به زیارت بروند و من خدمت شما برسم.
سپس اموالش را حساب کرد و مقدار قابل توجهی بدهکار شد، در چمدان را باز کرد و به اندازه ای سهم امام داد که توانستم علاوه بر قرض ها و شهریه آن ماه، تا یک سال از همان وجوه شهریه دهم، بعد از این جریان، به زیارت حضرت معصومه(س) رفتم و از حضرت سپاسگزاری کردم.
منبع: فارس
ششمین جلسه توجیهی
پویش طوفان الاقصی
عنایت و امداد حضرت غائب
العبد محمدتقی بهجت: باید اعتقاد داشته باشیم که عنایت و امداد حضرت غائب (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در وقایع و حوادث و گرفتاریها نسبت به شیعیان، شامل است و آن حضرت، امام مُفترضُالطاعة و حیّ است و قطعاً ظهور خواهد نمود و او «عَیْنُ اللهِ النّاظِرَةُ» و بر احوال ما مطلع است.
کد خبر: ۱۴۲۵۰۳۸
منبع: کتاب حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف، ص١٢٠
ا
عمامه گذاری استثنایی
سید جمال الدین اسدآبادی در خصوص معمم شدن خود چنین می گوید: «در ابتدای سال 1266 ه . ق همراه پدرم از قزوین به تهران رفتم و در محله سنگلج، در خانه سلیمان خانِ صاحب اختیار که پدرم را می شناخت و اهل اسدآباد و حاکم سابق آنجا بود، منزل کردیم. روز بعد، از چند نفر پرسیدیم که امروز عالم و مجتهد معروف تهران کیست؟ آقای سید صادق همدانی را معرفی کردند.
فردای همان روز در غیاب پدرم به مدرسه ایشان رفتم. دیدم طلاب دورادور آقا را گرفته اند و آقا مشغول تدریس است. سلام کردم و جلوی درب حجره نشستم. یکی از کتب مهم عربی را در دست داشت و مسئله مشکلی را از آن شرح و معنا می کرد؛ لیکن بطور مختصر و مبهم!
پس از اتمام درس، گفتم: جناب آقا! این مسئله را دوباره تکرار فرمایید که استفاده حاصل شود؛ چه از این بیانات مختصر، فایده کامل حاصل نشد! آقا نظر تند و غضب آلودی از روی تحقیر به جانب من کرد. گفتم: دانستن علم به بزرگی و کوچکی نیست و همان مسئله را بلاتأمل به قدر دو ورق خواندم و ترجمه کردم.
آقا این طور که دیدند، فورا برخاسته، به جانب من آمدند و من هم برخاسته، آماده شدم و تصور کردم که قصد زدن مرا دارد! چون به من رسید، پیشانی مرا بوسید، دستم را گرفته، پهلوی خود نشانید. بسیار اظهار ملاطفت کرده، از حال و موطنم جویا شدند. خودم را معرفی کردم. به فوریت فرستادند پدرم را آوردند و یک دست لباس اندازه من خواستند. پس از ملاقات و به جا آوردن رسوم ظاهری، تفصیل را از اول تا آخر برای پدرم نقل کردند و لباسی را که خواسته بودند، مرا به پوشیدن آن امر کردند و به دست خود عمامه بستند و به سرم نهادند و من تا آن روز که چهارده سالم بود، عمامه نگذاشته و با کلاه بودم.{شرح حال و آثار سید جمال الدین، لطف الله جمالی، دارالفکر، سال 1349 ش، ص 29 و 30}
پناهگاه اینجاست !
حجت الاسلام والمسلمین امیری سوادکوهی در کتاب” ایازی از ملکوت” با بیان خاطره ای از استاد ارزشمندش ، مرحوم آیت الله علامه حاج شیخ ابوالحسن ایازی مازندرانی قدس سره از بزرگان علمی شیعه ، به جریان دیدار شهید صیاد شیرازی با معظم له اشاره نموده و سر انجام نتیجه گیری جالب و قابل تأملی نموده است.
وی می نویسند: استاد ما، مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ ابوالحسن ایازی مازندرانی رضوان الله تعالی علیه می فرمودند: روزی یکی از مسئولین با من تماس گرفتند که جناب امیر سپهبد صیاد شیرازی به مازندران آمده اند و بسیار تمایل دارند که با شما ملاقاتی داشته باشند. به او گفتم مانعی نیست، می توانید تشریف بیاورید، ولی در جریان باشید که ما اینجا حفاظ و پناهگاهی که شما تصورش را می کنید نداریم!؛ (آن زمان هایی بود که بخاطر جنگ پناهگاه می ساختند)، مسئول مربوطه گفت: امور امنیتی مربوط به ماست و مشکلی نیست و ان شاءالله خدمت می رسیم.
خلاصه پس از ساعاتی آمدند و در حسینیه ی ما نشستند. من که وارد حسینیه شدم دیدم صیاد شیرازی گوشه ای نشسته است…؛ به طرف او رفتم و دست صیاد را گرفتم و به او گفتم بیایید برویم پناهگاه! او خیال کرد آنجا پناهگاه درست کردیم! آهسته آهسته او را پهلوی منبر آوردم و به او گفتم: “پای این منبر پناهگاه ما است”.
این درسی بود که علامه ایازی رضوان الله تعالی علیه در اوّلین دیدارش به شهید صیاد شیرازی یادآور شده بود که منبر سیداشهدا علیه السلام را بعنوان پناهگاه عالم به ایشان معرفی کردند که بداند هر چه هست در پرتو ولایت محمد و آل محمد علیهم السلام است و حاضران آن جلسه می گفتند شهید صیاد عجیب تحت تاثیر این درس عرفان حقیقیِ مرحوم علامه قرار گرفت و پس از آن دیدار مکرر به محضر مبارکشان نائل می شد.
مرحوم علامه ایازی که خود از اعجوبه های اخلاق و عرفان عصر بودند در تشریح شخصیت صیاد شیرازی می فرمودند: خدا رحمت کند صیاد شیرازی را… ، من نه در ارتش گذشته مثل او دیدم، نه در ارتش امروز و سپاه مانند او دیدم، این به قضاوت من! به پایه او کسی را ندیدم! این یک چیز اعجوبهای بود؛ وقتی لب به سخن گشود دیدم یک عارف است، یک عارف بالله. . .
نگرانی رهبرمعظم انقلاب مدظله العالی
دیدار جمعی از مبلغان و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور با رهبر انقلاب
جمعی از مبلغان و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور صبح امروز (چهارشنبه) با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
اخبار تکمیلی متعاقباً منتشر خواهد شد.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
با اطلاعاتی که به من میرسد از جهات مختلف، نسبت به تبلیغ نگرانم. این قدر ظرفیت تبلیغ در این کشور انبوه و متراکم و گسترده است که ما اگر چندین برابر آن مقداری که کار میکنیم هم کار کنیم، به نظرم این ظرفیت پر نمیشود.
هم به تبلیغ احتیاج داریم، هم به موعظه احتیاج داریم، هم به تحقیق احتیاج داریم. امروز نگاه رائج در حوزههای علمیه این است که تبلیغ در مرتبهی دوم قرار دارد، مرتبهی اول چیزهای دیگر است مقامات علمی و امثال اینها؛ مرتبهی دوم تبلیغ است و ما از این نگاه باید عبور کنیم؛ تبلیغ مرتبهی اول است.
امروز سطح آگاهی عمومی جوان و غیرجوان با گذشته قابل مقایسه نیست. بنده همهی عمرم تقریباً، عمر تبلیغیام شصت سال، بیشتر با جوانها گذشته. آن روز هم فکر بچهها خوب بود، جوانها خوشفکر بودند، اما با امروز قابل مقایسه نبود. سطح فکر بالا رفته.
علاوه بر اینکه سطح فکر جوان ما، نوجوان ما، مخاطب ما بالا رفته یک آفتی هم وجود دارد و آن اینکه در این آشفته بازار صداهای مختلف فضای مجازی و تکثر رسانهای که وجود دارد این تکثر رسانهای در این صداهای گوناگون، یک صدا در انزوا قرار گرفته و آن صدای انتقال معارف نسلی و خانوادگی است. پدرها، مادرها خیلی چیزها را به بچههایشان یاد میدادند. در این غوغای تکثر رسانهای این صدا ضعیف شده.
تبلیغ صرفاً پاسخگویی به شبهه نیست، موضع دفاعی نیست. این کار، لازم است. اما فقط این نیست. طرف مقابل مبانی فکری دارد باید به او حمله کرد. در تبلیغ موضع تهاجم لازم است. این لازمهاش شناخت صحنه است یعنی شما باید بدانید که وقتی با انبوه شبهه در ذهن جوانها مواجه میشوید با کی طرفید، ما با کی طرفیم حالا فرض کنید که یک شبههای را فلان سرمقاله نویس یا فلان ستون نویس فلان روزنامه یا فلان مثلاً توئیتزن توی فلان شبکهی فلان یک چیزی را مطرح کرده ما با کی طرفیم؟ این کیست؟ آیا این خودش است که این کار را دارد میکند؟ احتمال قوی هست که اینجور نباشد، احتمال قوی هست که این یک پشت صحنهای داشته باشد.
تمدید مهلت ثبت نام
مهلت ثبت نام حوزه های علمیه خواهران سراسر کشور در مقطع عمومی(سطح2) تا روز شنبه بیستم خردادماه و در مقاطع تکمیلی(سطوح3و4) تا پایان روز جمعه 5 خردادماه سال جاری تمدید و علاقه مندان می توانند از طریق وبگاه paziresh.whc.ir و مدارس علمیه سراسر کشور اقدام به نام نویسی کنند.
همچنین داوطلبانی که پیش از این در پذیرش سال تحصیلی 1403-1402 حوزه های علمیه خواهران ثبت نام کرده بودند، می توانند در این مدت اطلاعات خود را ویرایش کنند.
علاقمندان می توانند برای کسب اطلاعات بیشتر به دفترچه های راهنمای پذیرش در سایت سنجش و پذیرش مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران مراجعه کنند.
لازم به ذکر است آزمون مقطع عمومی(سطح2) روز جمعه ۲۳ تیرماه و آزمون مقاطع تکمیلی(سطح3 و4) 12 خردادماه سال جاری برگزار خواهد شد.
مسئولیت مدیر حوزه
مسئولیت سنگین تربیت طلبه اولا و بالذات بر دوش #مدیر است. مدیر به عنوان متولی اصلی، سایر عناصر تربیتی را جمعآوری و نصب میکند و باید پاسخگوی همۀ تلاشهای تربیتی در مدرسه باشد.
⬅️ #معاون_تهذیب در مرتبت بعد، مددکار مدیر و عون اوست.
❗️مدیر، ثبات و اعتبار و نفوذ بیشتری دارد و امر خطیر تربیت را به غیر او نمیتوان سپرد؛ بنابراین کسی که باید بیشترین اشراف و احاطۀ علمی را بر عملیات تربیت داشته باشد مدیر مدرسه است. این اشراف علمی از آسمان نازل نمیشود و باید با تلاش و مجاهدت نظری حاصل آید و دائم نیز تقویت گردد.
#شورای_تهذیب بستر پیدایش و تقویت این احاطۀ عالمانه و تفکر حکیمانه است.
مدیر مدرسه در کار تربیت طلبه، یا
👈🏻 دانا و کارکشته و مسلط است
👈🏻یا نیازمند دانایی و کارکشتگی و تسلط. ⬅️اگر نیازمند است که باید رشد کند و بار گیرد و تقویت شود تا بتواند این مسئولیت سنگین را به خوبی انجام دهد
⬅️و اگر دانا و کارکشته است که باید این سرمایۀ عظیم را به نسل دیگر منتقل کند؛ یعنی در کنار خود کسانی را پرورش دهد و همیار و همراه خود گرداند؛ بنابراین در هر دو صورت به شورای تهذیب و تربیت نیاز دارد.
منبع: ندای تهذیب