چطور بچهها رو با امام زمان آشنا کنیم؟
از کودکتون بخواید برای سلامتی و ظهور امام زمان دعا کنه تا امام هم اون رو تو کارهاش کمک کنه.?
نذارید شخصیتی باورناپذیر یا ترسناک از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تو ذهن کودک شکل بگیره. ?
اجازه بدید کودکان درباره احساسشون به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)صحبت کنن. ?
احادیث امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)رو در قالب نقاشی به کودکان یاد بدید. ?
روزهای خوش ظهور امام رو با موضوعاتی که برای بچهها آشناست، تصویرسازی کنید. ?
مفهوم یاری امام رو با انجام کارهای خوبی مثل احترام به بزرگترها، درس خوندن و کمک به همنوع پیوند بزنید. ?
قصه افرادی که با امام ملاقات داشتند رو تعریف کنید و در آخر بگید چه ویژگیهایی داشتن که تونستند امام رو ملاقات کنن. ?
درباره امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیشتر مطالعه کنید تا بتونید به سوالات کودک پاسخ بدید.
? تو روزهای مرتبط با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به بچهها هدیه بدید تا این ایام براشون خاطرهانگیزبشه
کانال خبری، تحلیلی، آموزشی باسواد رسانه ای
کار کردن مرد در خانه جهاد است
یکی از چهرههای معروف مذهبی معاصر و البته فقید آیتالله «محیالدین حائری» است. عالمی که ابایی نداشت فیلم و عکسهایش از کار در خانه منتشر شود و دیگران ببینند. از پاک کردن سبزی گرفته تا جارو زدن خانه و بازی با نوهها. رابطه خیلی خوبی با همسرش داشت و وقتی دست اجل بین آنها جدایی انداخت غمش را پنهان نکرد. در یک نشست رسمی و بزرگ خبرنگارها برای پوشش برنامه آمدند. برنامه به پایان رسید و قرار شد با بستههای خوراکی از آنها پذیرایی کنند به هرکدام یک بسته داده شد اما آیتالله حائری آمد، جلو و گفت: «نفری دو بسته به آنها بدهید. یکی برای خودشان یکی هم برای اهلبیتشان. من میدانم بدون اهلبیت به آدم چه میگذرد.» خبرنگارها کمی که پرسوجو کردند، متوجه شدند همسر آیتالله مدتی قبل به رحمت خدا رفته است. همیشه به شاگردانش و در منبرهای سخنرانی به آقایان تأکید میکرد: «مرد باید سختیهای کار همسرش را در خانه ببیند باید خودش را جای او بگذارد. زن که خدمتکار نیست به قول مولایمان امام علی(ع) زن گل است. مرد وقتی در خانه کار کند مثل جهاد است. کمک زنش باشد ظرفها را بشوید، خیاطی کند، بچهداری و جارو کند. تمام اینها عمل به وظایف شرعی است.»
مرد حرف و عمل بودن را عکسهایش ثابت کرده بود. همان عکسی که پایین آن به نقل از خودش نوشته بودند که افتخار میکنم در خانه کارکنم و کمک حتی اگر شده یک پرسبزی پاککنم. فیلمهای مختلفی از آیتالله حائری هست که همبازی بازی کودکانه نوههایش شده و طوری با آنها اخت گرفته که انگارنهانگار صاحب این عبا و قبا همان مردی است که حرفهای مذهبی و سیاسیاش تکلیف را بر خیلیها روشن کرده.
چهل سال هم کاروانم رفت
مرد آذریزبان خم شد و درِ گوش بانویی که لحظههای احتضار را می گذراند، جملهای گفت و پرسید: «جمیله خانم منی حلال الیئیسن؟» به زبان آذری یعنی جمیله خانم من را حلال میکنی؟ زن بااینکه نای حرف زند نداشت اما برای آنکه سؤال همسرش را که نگران، چشم دوخته بود به لبهای او بیپاسخ نگذارد به هر زحمتی شده سری تکان داد که یعنی بله آقا! بعد چشمهای مردی که خیلیها به او لقب فیلسوف معاصر دادهاند، پر از اشک شد. ازیکطرف خوشحال بود همسرش از او راضی بوده و از طرفی چشمانش خیس بود که دیداربهقیامت افتاده. اینها وصف علامه «محمدتقی جعفری» است مردی که سختترین و پیچیدهترین مفاهیم فلسفه و عرفان را با سادهترین و شیرینترین روایتها همهفهم میکرد تا هم آن دانشجوی فلسفه بهره ببرد هم پیرمرد سبزیفروش محله بتواند یک پله به خدا نزدیکتر شود.
شخصیت مذهبی و علمی او روشن است و مهمانان بسیاری از چهارگوشه دنیا برای دیدار با او نوبت میگرفتند و مشتاق بودند تا حرفهایش را بشنوند. از بین خاطرات فرزند علامه درباره رابطه پدر و مادرش شاید بتوان این خاطره را در یک جمله کوتاه چکاند و خلاصه کرد؛ «صمیمیت تا پای مرگ…» جمیله خانم همسر علامه یا همان فیلسوف معاصر به گفته پسرش سواد چندانی نداشته اما همینکه میدیده همسرش مردی است که خیلیها به کارهای علمی، عرفانی و فلسفه او دلخوش کردهاند و حاصل تحقیق و تألیفهایش چراغ راه خیلیها شده خودش را ملزم میدانست شرایط خانه را طوری مدیریت و اداره کند که وقت این مرد بزرگ برای خواندن، نوشتن و تدریس باز باشد. بچهها اگر مشکلی و احتیاجی داشتند خودش رفع میکرد و همین سبب میشد علامه فداکاریهایش را ببیند و هرچه میگذشت جمیله خانم در چشمش بزرگتر و عزیزتر میشد. وداع و بدرقه فیلسوف معاصر با همسرش فقط جدایی مردی از همسرش نیست. همینکه از حفظ دعای عدلیه را خوانده دهانش را پیش گوش همسرش برده و آن سؤال را پرسیده یعنی مردی به این بزرگی دغدغهاش این بوده که همسرش، شریک زندگیاش از او راضی است؟ وقتی شام غریبان همسرش از او خواسته بودند سخنرانی کند حتی اگر شده کوتاه، گفته بود: «این زن در زندگی دغدغهای برای من ایجاد نکرد و چهل سال با من هم کاروانی کرد. ما هرروز مهمانان بسیاری داشتیم ولی این خانم لحظهای شکایت نکرد و من از او در پیشگاه خدا طلب عفو میکنم.»
راهکار اسلام در تعدیل توقعات فرزندان
توقعات بیشازاندازه و عدم رضایت به داشتهها، محصول عدم توجه به نعمتهای الهی و درنتیجهی عدم وجود روحیه شکرگزاری است؛ زیرا توجه و اشراف به نعمتهایی که خداوند به بنده خود ارزانی داشته است، موجب حمد و شکر خداوند متعال میگردد.
نیازهای کاذب کودکان
نیازهای کاذب کودکان
رشد و پیشرفت صحیح فرزندان، همواره دغدغه والدین بوده است و برطرف کردن نیازهای ضروری و اولیه، ابتداییترین قدم برای حرکت در مسیر تعالی فرزندان است. پدر و مادر نسبت به رفع این نیازها وظیفهدارند هرچند فرزندان نیاز خود بدانها را ابراز نکنند. در کتب روایی شیعه و اهل تسنن، روایات بسیاری با عنوان (حق ولد علی الوالد) وجود دارد که نشاندهنده توجه اسلام به نیازهای فرزندان است. روانشناسان نیز متوجه اهمیت این موضوع شدهاند. در این میان برخی از درخواستها و نیازهای فرزندان درواقع نیاز کاذب بوده و نهتنها پاسخ به آنها ضرورتی ندارد بلکه حتی به تربیت و رشد فرزندان آسیب میزند. بسیاری از والدین نیز معتقدند نباید و نمیتوان همه توقعات فرزندان را برآورده کرد، هرچند برخی به دلایل مختلف به این عقیده پایبند نمیمانند. حال به بررسی این مسئله میپردازیم که آیا در تعالیم دین اسلام راهی برای تعدیل توقعات فرزندان وجود دارد تا درنتیجه به کار بستن آن دستورالعملها، توقعات فرزندان از حد افراطی فاصله بگیرد و به حد نیاز واقعی برسد؟
آبراهام مازلو روانشناس آمریکایی معتقد است انسانها پنج دسته نیاز فطری و اولیه دارند: نیاز جسمی، نیاز به ایمنی، نیاز به روابط اجتماعی، نیاز به تائید و احترام، نیاز به خویشتن یابی[1]
بدیهی است تا زمانی که نیازهای ابتدایی انسان یعنی سلامت روحی و جسمی ارضا نگردد نمیتوان به نیازهای متعالیتر مانند استقلال، مسئولیت یا خود شکوفایی پرداخت.
علاوه بر این نیازهای حیاتی و توقعات معقولی که معمولاً از والدین وجود دارد، فرزندان نیازهایی را احساس میکنند که ناشی از زیادهطلبی و تجملگرایی است. بهطور مثال بهترین و گرانترین لباسها، امکان رفتن به کلاسهای متعدد و …
حال پس از شناخت این نیازهای کاذب، چگونه باید آنها را تعدیل کرد و از بین برد؟
نیازهای واقعی
توقعات بیشازاندازه و عدم رضایت به داشتهها، محصول عدم توجه به نعمتهای الهی و درنتیجهی عدم وجود روحیه شکرگزاری است؛ زیرا توجه و اشراف به نعمتهایی که خداوند به بنده خود ارزانی داشته است، موجب حمد و شکر خداوند متعال میگردد.
بنابراین برای تعدیل انتظار فرزندان از والدین، باید روحیه شکرگزاری را در آنها تقویت کرد و از کارهایی که حس حمد الهی را در فرزندان کمرنگ میکند، اجتناب کرد. در تعالیم دین اسلام علاوه بر تأکید به لزوم تقویت روحیه شکرگزاری، به برخی عوامل کاهنده و افزاینده حس سپاسگزاری نیز اشارهشدهاند.
یکی از عواملی که موجب میشود تا فرزندان از زندگی خود احساس رضایت کنند و با کمبودهای احتمالی موجود، بهگونهای مطلوب کنار بیایند و حس شکرگزاری در آنها تقویت شود، آمدوشد با فقراء و دوری از ثروتمندان و اغنیاء است. فرزندان با مشاهده و مقایسه خود با افرادی که با مشکلات بهمراتب بیشتر، دستوپنجه نرم میکنند درواقع نسبت به شرایطی که در آن هستند احساس رضایتمندی بیشتری میکنند.
در آموزههای دین اسلام در احادیث مختلف به این مطلب اشاره گردیده است.
1. عن ابی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع أَنَّهُ قَالَ لِرَجُلٍ یَا فُلَانُ لَا تُجَالِسِ الْأَغْنِیَاءَ فَإِنَّ الْعَبْدَ یُجَالِسُهُمْ- وَ هُوَ یَرَى أَنَّ لِلَّهِ عَلَیْهِ نِعْمَةً- فَمَا یَقُومُ حَتَّى یَرَى أَنْ لَیْسَ لِلَّهِ عَلَیْهِ نِعْمَةٌ.[2]
امام باقر (ع) به مردى فرمود: اى فلانى همنشین مشو با اغنیاء و ثروتمندان زیرا بنده خدا با آنها همنشین شود با این عقیده که خداوند به آن فرد ثروتمند نعمت داده است و از جاى خود برنخیزد جز آنکه معتقد شود خدا به او نعمتی نداده است (چونکه زندگى خود را در برابر توانگران نابود و ناچیز میشمارد).
2. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثَةٌ مُجَالَسَتُهُمْ تُمِیتُ الْقَلْبَ … لْجُلُوسُ مَعَ الْأَغْنِیَاءِ.[3]
همنشینی با سه گروه دل را میمیراند… نشستن با توانگران.
لازم به ذکر است منظور از اغنیاء و ثروتمندان در این روایات افرادی است که غرق در نعمت هستند و آثاری از حمد و شکر و معنویت در زندگی آنها دیده نمیشود. انسان در ارتباط با این افراد هیچ نکته عبرتآموزی تحصیل نمیکند و فقط حس شکرگزاری در او سرکوب میشود.
3. وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تَمُدُّوا أَطْرَافَکُمْ إِلَى مَا فِی أَیْدِی أَبْنَاءِ الدُّنْیَا فَمَنْ مَدَّ طَرْفَهُ إِلَى ذَلِکَ طَالَ حُزْنُهُ وَ لَمْ یُشْفَ غَیْظُهُ وَ اسْتَصْغَرَ نِعْمَةَ اللَّهِ عِنْدَهُ فَیَقِلُّ شُکْرُهُ لِلَّهِ وَ انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ دُونَکَ فَتَکُونَ لِأَنْعُمِ اللَّهِ شَاکِراً وَ لِمَزِیدِهِ مُسْتَوْجِباً وَ لِجُودِهِ سَاکِباً.[4]
بپرهیزید از چشمداشت به آنچه دنیاداران دارند زیرا هر کس این عمل را انجام دهد، اندوهش بسیار میشود و خشمش فرونکشد و نعمت خدا در نظرش اندک جلوه میکند و شکرش براى خدا کم میشود، همواره به کسى نظر کن که نصیبش از نعمتهای الهى کمتر از تو است تا شکر نعمتهای موجود را بجاى آورى و براى افزایش نعمت خداوند، شایسته باشى و تحت عنایت و امتنان الهی واقع گردی.
4. هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ لِحُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ یَا حُمْرَانُ انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ دُونَکَ فِی الْمَقْدُرَةِ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَکَ فِی الْمَقْدُرَةِ فَإِنَّ ذَلِکَ أَقْنَعُ لَکَ بِمَا قُسِمَ لَکَ وَ أَحْرَى أَنْ تَسْتَوْجِبَ الزِّیَادَةَ مِنْ رَبِّکَ[5]
هشام بن سالم مى گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم که به حمران بن اعین مى فرمود: اى حمران! به کسى بنگر که پایینتر از توست و به کسى منگر که در فوق توست. این شیوه تو را به آنچه روزیت شده، قانع میکند و تو را شایسته نعمت بیشتر از سوی پروردگارت قرار میدهد.
علماء در شرح این روایت میفرمایند: رضایت به نعمتهای الهی و معرفت و شناخت قدر آنها، درواقع شکر و تعظیم خداوند است؛ و شکر الهی موجب زیادت نعمتها میگردد. درحالیکه نظر به کسی که ازلحاظ مادی از وضعیت مناسبتری نسبت به ما برخوردار است، موجب نارضایتی و کفران نعمت و سلب نعمت میگردد.[6]
درنتیجه پیشنهاد میشود برای تعدیل توقعات فرزندان، والدین برنامهای منسجم برای معاشرت و رسیدگی به فقراء با همکاری فرزندان خود داشته باشند تا علاوه بر رشد حس هم دوستی به حس شکرگزاری و درنتیجه آن متعادل شدن توقعات فرزندان دست پیدا کنند.
پینوشت
[1] - رک: آناتومی جامعه ص 41
[2] - وسائل الشیعة، ج12، ص: 36
[3] - الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج2؛ ص 641
[4] - بحار الأنوار (ط - بیروت)؛ ج72؛ ص 367
[5] - الکافی (ط - الإسلامیة)، ج8، ص: 244
[6] - شرح الکافی-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندرانی)، ج12، ص:319
منبع: راسخون
قصه های قرآنی و تکنیک های تربیتی و آموزشی
عناصر تشکیل دهنده قصه های قرآنی بسیار ارزشمند و پر محتوی هستند، به طوری که مباحثی همچون تربیت توحیدی و خدا محوری، معاد باوری، تربیت انقلابی، تربیت اخلاقی، تربیت اجتماعی و همچنین تربیت عقلانی را می توان در آنها مشاهده کرد، تربیت انقلابی را می توان در تلاش های مجاهدانه پیامبران الهی برای سرنگون کردن طغیانگران و مستکبرانی همچون نمرود و فرعون ها مشاهده کرد.
قرآن کریم آخرین و یگانه کتاب آسمانی است که برنامه های تربیتی و آموزشی آن ضامن سعادت جامعه بشری است، کتابی که در خود گوهرهای ناب زندگی سعادت بخش را به همراه دارد، و تکنیک های صحیح تربیتی و آموزشی را در پیش روی فرهیختگان و جویندگان هدایت وحیانی قرار می دهد،[1] فقط باید هوشمندانه و مشتاقانه برای فراگیری آموزه های آن قدم برداشت و معارف و زیبا و الهی آن را با قوت دریافت کرد و در زندگی فردی و اجتماعی خود آنها را به کار بست. «وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصیلاً لِکُلِّ شَیْءٍ فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها؛[2] و براى او در الواح اندرزى از هر موضوعى نوشتیم؛ و بیانى از هر چیز کردیم پس آن را با جدّیت بگیر! و به قوم خود بگو: به نیکوترین آنها عمل کنند! (و آنها که به مخالفت برخیزند، کیفرشان دوزخ است؛)».
تکنیک های تربیتی و آموزشی قرآن کریم
یکی از سؤالات کاربردی و مهمی که ذهن پژوهشگران علوم تربیتی و مباحث قرآنی را به خود جلب کرده، تکنیک ها و مدهای تربیتی است که قرآن کریم در پیش روی افراد قرار داده است، به عبارتی این کتاب آسمانی و وحیانی با شیوه و راهکارهای بسیار زیبا انسان ها را به سوی خوبی ها و پرهیز از زشتی ها دعوت کرده است، حال جای این سؤال باقی است که مدل های قرآن کریم در این خصوص کدامند؟ در سلسله مقالاتی سعی داریم به این پرسش کاربردی اشاره کنیم.
تکنیک قصه گویی و داستان پردازی
یکی از زیباترین و جذاب ترین راه ها و تکنیک های تربیتی قرآن کریم بهره گیری از اسلوب قصه گویی و داستان پردازی است. راهکار بسیار جذاب و شگفت انگیزی که در تمام رده های سنی و شغلی اثر بخشی حیرت آوری داشته است.«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَص[3] ما بهترین سرگذشت ها را از طریق این قرآن- که به تو وحى کردیم- بر تو بازگو مى کنیم». ولی قصه و داستان های قرآنی با سایر قصه های رایج اجتماعی متفاوت است، چرا که از حیث ساختار، محتوا، اهداف، اجزاء و نکات تربیتی از چنان غنا و استحکامی برخوردار است که حیرت انسان را برمی انگیزد.
ضرورت الگوسازی برای دهه سومی ها
گرایش به اسوه و اسطورهها و توجه زیاد به نخبگان و قهرمانان تاریخی یک از خصلتهای روحی دوران جوانی است. نسل سوم که فقط از شخصیتهایی چون امام خمینی(ره) سرداران شهید دفاع مقدس، شهدای محراب، و متفکرانی همانند استاد مطهری، شهید بهشتی، مفتح و باهنر، تصویر و یادبودی دیده است بیشتر تشنه آشنایی کامل با سیرهی عملی و اندیشه ناب این بزرگواران هستند تا بتوانند با پیروی از افکار و اندیشهی این بزرگان و با تطبیق رفتارها و عملکردهای خویش با الگوهای ایدهآل خود، کاستیهای معنوی و رفتاری خود را جبران کنند و خلاهای روحشان را پر کنند. از این رو تبلیغ و معرفی سیرهی اخلاقی بزرگان دین و اندیشمندان و فرهیختگانی که عمر خود را در خدمت به مردم، دین و دنیای علم و تمدن گذراندهاند میتواند برای جوانان منشأ رشد و کمال صفات ارزشمند انسانی باشد.
الگوسازی از روحیه ایثار و از خودگذشتگی شهدا به ویژه شهدای مدافع حرم که به نوعی نسل جوان توانایی درک بیشتری از شرایط آنها دارند، از ضرورت های کنونی دهه چهارم انقلاب است. عشق و علاقه نسل جوان به شهید سپهبد سلیمانی و حضور میلیونی آنها در مراسم تشییع ایشان می بایست به عنوان تلنگری به نهادها و دستگاههای فرهنگی کشور باشد که با شناخت این ظرفیت، پیام آن را دریافت و در مسیر پاسخدهی به نیازهای فطری جوانان در زمینه الگویابی تلاش بیشتری داشته باشند. ناگفته نماند بخش مهمی از ضعفها و نقصهای موجود در این زمینه نیز به نیروهای انقلابی که به نوعی دارای مرجعیت فکری و یا سیاسی برای نسل جوان هستند، برمیگردد؛ زیرا خواسته یا ناخواسته از برقراری ارتباطهای گستردهتر و صمیمانهتر با نسل جوان غفلت کردند و در نبود آنها، برخی افراد و یا جریانهای دیگر، خوراک فکری و ارزشی موردنظر خود را به نسل جوان، بویژه در دانشگاهها منتقل میکنند.
راسخون