۴۰ راهکار اُنس کودکان با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)
الگوهای شرقی و غربی، امروزه کودکان ما را در محاصره خود قرار داده اند. این الگوهای ساختگی و افسانه ای که با جذاب ترین و اثربخش ترین روش های علمی و فنی به خانه های ما وارد شده اند، دل و جان فرزندان مان را تسخیر کرده و ذائقۀ روانی آن ها را تحت تأثیر خویش قرار داده اند. قاب شیشه ای که از درون آن کودکان ما به تماشای فیلم ها، بازی های رایانه ای و اطلاعات انبوه اینترنتی می نشینند، می تواند دل و جان فرزندان ما را وام دار خود کند.
در چنین هجمه همه جانبه ای، لازم است طرحی نو در انداخت و قبل از آن که گمراهان به دنیای کودکان وارد شوند، چشمه های جوشان معنویت و احساس خوش همراهی با امام معصوم را در وجودشان نشاند. با داشتن پیشوایانی کامل و اسوه هایی جامع برای یک زندگی سراسر موفقیت و آرامش، نیازی به الگوهای کاذب و نمادین نیست؛ به شرط آن که نسل نو، امام و پدران معنوی خود را به نیکی بشناسند و ارتباط عاطفی شایسته را تشکیل دهند. راهکارهای ایجاد انس میان کودکان و آخرین ذخیره خدا که هماهنگ با روان شناسی کودک طراحی شده اند.
*اطلاعات خود را درباره حضرت افزایش دهید.
*برنامه مطالعه منظمی برای شناخت بیشتر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داشته باشید.
*بخشی از کتابخانۀ شما و کودک تان را کتاب هایی با موضوع مهدویت تشکیل دهد.
*اطلاعات کودک خود را درباره امام معصوم علیه السلام افزایش دهید.
* نرم افزارهای مهدوی مناسب را شناسایی کرده و خریداری نمایید.
*نواها و نغمه های مهدوی را در تلفن همراه و خودرو خود داشته باشید و به تناسب از آن ها استفاده کنید.
*داستان کسانی که با حضرت ارتباط داشته اند را بخوانید و برای فرزندان نقل کنید.
*احترام به امام را به کودکان خود یاد دهید. مانند بلند شدن به احترام نام خاص حضرت.
* خودتان را آماده پاسخ گویی به سؤالات کودکان درباره امام شان نمایید.
* امام را به عنوان پدری مهربان که به همه کودکان توجه دارد، معرفی کنید.
* از کودک خود بخواهید که برای امام خویش دعا کند.
*زمینه ای را فراهم کنید تا کودک برای سلامت حضرت، به دست خود صدقه بدهد.
*از تابلوها و پوسترهای زیبای مهدوی در اتاق کودک استفاده کنید.
* به کودک خود بیاموزید که امام در هر زمانی قابل دسترسی است و سلام و دعای او را می شنود.
* به کودک خود بگویید که در مقابل دعای تو، امام هم برایت دعا می کند.
* به هیچ وجه کودک را با جملاتی که ترس از امام و نگرانی جدا شدن از حضرت را تداعی می کند، روبرو نکنید: مانند: دیگر امام به تو توجه نمی کند؛ دیگر تو را دوست نخواهد داشت!.
* زمانی آموزش شما درباره امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سودمندتر خواهد بود که خود، پدر و مادری مهربان و آگاه باشید.
* با تأمین دیگر نیازهای کودک مانند نیاز به بازی و هیجان، آموزش های خود را اثربخش تر کنید.
* با فراهم کردن یک زندگی خوب و زیبا، مهدویت را برای کودکان دلنشین کن.
* از زیاده روی در آموزش و ایجاد انس پرهیز کنید.
* ظرفیت کودک را در همراهی با این موضوع در نظر بگیرید.
* از افراط های کودک در ارتباط با امام خود جلوگیری کنید.
* بگذارید همیشه عطش مهدوی در کودک زنده بماند.
* از طولانی کردن جلسه های مهدوی پرهیز کنید.
*در محفل های مهدوی مانند پایان دعای ندبه و جشن های نیمه شعبان یا روز امامت حضرت، به کودکان هدیه دهید.
* در مهمانی ها و محفل های خانوادگی، از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم یاد کنید.
* از کودک بخواهید در برخی مناسبت ها، شعر یا داستانی کوتاه درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بخواند.
* به کودک خود در تهیه روزنامه دیواری با موضوع مهدوی کمک کنید.
* از سفرهایی با موضوع مهدوی مانند جمکران استفاده کنید.
*به کودک خود بیاموزید که راه دوستی با امام زمان علیه السلام، انجام کارهای خوب و خوب بودن است.
* از کودک بخواهید که نامه ای برای امام خود بنویسد و به او اطمینان دهید که امام از محتوای نامه باخبر می شود.
*از روزهای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و زندگی خوش آن دوره برای کودکان حرف بزنید.
* زندگی روزمره کودک را با موضوع مهدویت پیوند زنید؛ به عنوان مثال: وقتی خوب درس می خوانی، یک قدم برای کمک به امام خود نزدیک تر می شوی؛ چون یاران امام باید دانا باشند.
* دوستانی همسو و خانواده هایی با گرایش های مهدوی را شناسایی و با آنان ارتباط بگیرید.
*از محبت های امام به یاران و شیعیان خود که در کتاب های معتبر آمده است، صحبت کنید.
* برخی از سخنان امام را حفظ کنید و برای کودک درباره آن توضیح دهید.
*به کودک فرصت دهید تا درباره احساس خود نسبت به امام زمان علیه السلام صحبت کند.
*از نام های حضرت برای نامگذاری کودکان خود استفاده کنید و معنای آن را برای کودکان توضیح دهید.
* به گونه ای رفتار کنید که کودک از داشتن نام انسانی کامل مانند امام عصر علیه السلام، به خود افتخار کند.
* به کودک خود یاد دهید که هر روز هدیه ای برای امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بفرستد. هدیه کودک شما می تواند این جمله زیبا باشد که شما معنا و اثر آن را برایش توضیح داده اید: «اللّهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم».
منبع: پایگاه حوزه-شفقنا-
مهارت های شهروند خوب نمودن فرزندان /2-تأیید احساسی
اگر میخواهیم بچههایی تربیت کنیم که واقعاً آدمهای خوبی باشند، میتوانیم بچههایمان را به سمت عادات و رفتارهایی هدایت کنیم که ویژگیهای شخصیتی مثبتی مانند مهربانی، سخاوت و همدلی را آموخته و ترویج دهند. در ادامه راهها و راهکارهایی وجود دارد که والدین میتوانند از فرزندان خود شهروند خوبی بسازند و به فرزندانشان کمک کنند تا به یک فرد خوب و معقول تبدیل شوند. نکاتی که به شما کمک میکند تا در مواقعی که کودک شما به توجه کاملتان نیاز دارد، به عنوان پدر و مادری حامی برای او سراپا گوش و حاضر باشید؛ با هم میخوانیم.
گوش دادن و تأیید احساسی
برای پاره تنتان گوش باشید و با تمام تمرکز به حرفهای فرزندتان گوش دهید. وقتی احساس کردید که فرزندانتان نیاز به صحبت دارند، توجه کامل خود را به آنها معطوف کنید. با آنها روبهرو شوید، تماس چشمی برقرار کنید، در صورت لزوم زانو بزنید تا در سطح فرزندتان قرار بگیرید، حتی سرتان را کج کنید تا نشان دهید که واقعاً به حرفهای او گوش میدهید. احساساتشان را درک کنید.
هنگامی که کودک شما احساسات قابل توجهی در کلمات یا زبان بدن خود دارد، به آن احساس توجه کنید. اغلب مفید است که مشاهده کنید، یا آنچه را که میشنوید دوباره بیان کنید. کار شما این پیام را ارسال میکند که شما آنها و احساساتشان را جدی میگیرید. به عنوان مثال، ممکن است بگویید: «ناراحتی، چون نمیگذارم بعد از تاریک شدن هوا بیرون بروی و بازی کنی؟» این عبارات به کودک شما اجازه میدهد تا با تأیید احساسی یا شفافسازی احساسات خود پاسخ دهد و معمولاً باعث گفتوگوی بیشتر و بهتری میشود. شما به عنوان پدر و مادر او بهتر است، همیشه تلاش کنید تا احساسات فرزندتان را بپذیرید.
وقتی آن احساسات را تأیید میکنید، در واقع دارید خود فرزند را تأیید میکنید. این شامل آن دسته از احساساتی است که ما اغلب آنها را منفی میدانیم؛ مانند عصبانیت و ناامیدی. تصحیح را به تأخیر بیندازید و اطلاعات بیشتری جمعآوری کنید. هنگامی که فرزندتان با شما مخالفت میکند، در برابر اصرار آنها مقاومت کنید، حتی اگر فکر میکنید اشتباه میکنند. قبل از پاسخ دادن، آنها را بشنوید. با این حال بهتر است با پرسیدن سؤالات بعدی از فرزندتان، یک قدم اضافی بردارید تا درباره اینکه چیزها را آنطور که میبیند، بیشتر دربارهشان بداند. این رویکرد احساسات کودک شما را تأیید میکند و او را به صحبت وامیدارد. زمانی که مایل به شنیدن نگرانیهای آنها باشید در مقابل اصلاح آنها، احتمالاً همکاری بیشتری خواهید داشت.
مهارت های شهروند خوب نمودن فرزندان /1-مهارت همدلی
بسیاری از والدین توجه خود را به نمرات و فعالیتهای فوق برنامه کودکان متمرکز میکنند. مانند اطمینان از اینکه بچهها درس میخوانند، تکالیف خود را انجام میدهند و به موقع به تمرینات فوتبال یا کلاسهای خود میروند یا نه، اما اغلب اوقات فراموش میکنیم که زمان و تلاش خود را برای پرورش یکی دیگر از مؤلفههای موفقیت و رشد کودک بگذاریم؛ مؤلفهای که به همان اندازه مهم و شاید حتی ضروریتر است، اینکه یک فرد خوب تربیت شده و با تربیت بار آید.
اگر میخواهیم بچههایی تربیت کنیم که واقعاً آدمهای خوبی باشند، میتوانیم بچههایمان را به سمت عادات و رفتارهایی هدایت کنیم که ویژگیهای شخصیتی مثبتی مانند مهربانی، سخاوت و همدلی را آموخته و ترویج دهند. در ادامه راهها و راهکارهایی وجود دارد که والدین میتوانند از فرزندان خود شهروند خوبی بسازند و به فرزندانشان کمک کنند تا به یک فرد خوب و معقول تبدیل شوند. نکاتی که به شما کمک میکند تا در مواقعی که کودک شما به توجه کاملتان نیاز دارد، به عنوان پدر و مادری حامی برای او سراپا گوش و حاضر باشید؛ با هم میخوانیم.
مهارت همدلی
همدلی یکی از قویترین و آرامشبخشترین پاسخهایی است که میتوانیم به دیگران، بهویژه به یک کودک بدهیم. پس بهتر است ابتدا مهارت همدلی را در رابطه بین خود و کودک و در روحیه او پرورش دهید. هوش عاطفی و همدلی یا توانایی قراردادن خود به جای دیگران و در نظرگرفتن احساسات و افکار او یکی از اساسیترین ویژگیهای افراد خوب است. مطالعات نشان میدهد که داشتن ضریب عاطفی بالا، یعنی توانایی درک احساسات خود و دیگران، یکی از مؤلفههای مهم موفقیت در زندگی است. برای سوق دادن فرزندان به همدلی، فرزندتان را تشویق کنید تا در مورد احساساتش صحبت کند و مطمئن شوید که میداند شما به آنها اهمیت میدهید. وقتی با دوستی درگیری پیش میآید، از او بخواهید تصور کند که دوستش چه احساسی دارد و راههای مدیریت احساساتش را به او نشان دهد و به طور مثبت برای حلو فصل موضوع تلاش کند.
آنها را تشویق کنید تا دیگران را بالا ببرند. در حالی که مسائلی در مورد کودکانی که درگیر قلدری و سایر رفتارهای بد هستند، اغلب به تیتر اخبار تبدیل میشوند، اما حقیقت این است که بسیاری از بچهها بیصدا در مسیر عادی زندگیشان کارهای خوب انجام میدهند، خواه این کار باعث میشود که یک دوست احساس بهتری داشته باشد، حتی کاری به کوچکی ضربهزدن روی شانه یک دوست در هنگام غمگینی. حتماً در مورد تأثیرات منفی رفتارهایی مانند غیبت یا قلدری در هر دو طرف صحبت کنید. چه کسانی که مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و چه کسانی که قلدری میکنند و اینکه چرا و چگونه به مردم آسیب میزنند.
این متن ادامه دارد..
فحش دادن کودک
❓سوال: فرزندم چند تا فحش یاد گرفته و گهگاهی به زبون میاره خیلی نگرانیم چطور با اون برخورد باید کرد.
?پاسخ روانشناس : شما پدر مادرها فحش بلدید؟ همه گفتند بله خیلی زیاد
روانشناس : پس خیلی بی ادبید که انقدر فحش بلدید.
?بچه ها فحش یاد میگیرن ولی نمی دونن که بده. وقتی فحش میدن اصلا حساسیت نشون ندید چون تا بفهمن شما حساس شدی باهاتون در می افتن. می فهمن این کلمه که نمیدونن چیه باعث جلب توجه شما میشه. اصلا انگار نه انگار چیزی گفته.
هر وقت فحش داد فضا رو عوض کنید اگه گفت مرض بگید مرض یا مگس؟ تبدیل به شوخی و بازی کنید و فضا رو منحرف کنید. اگه گفت آشغال بگید آره باید آشغالا رو بریزیم سطل آشغال بعد ببریم بذاریم سرکوچه.
انتشار نامه تکاندهنده شهید سلیمانی به فرزندش؛
*هرگز نمیخواستم نظامی شوم*
*شهید قاسم سلیمانی در نامهی خود به فرزندش از چگونگی انتخاب شغل خود میگوید.*
*متن نامه شهید حاج قاسم سلیمانی به فرزندش*
«بسم الله الرحمن الرحیم
آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است که هر چه باشد در رضایش راضیام. در این سفر برای تو می نویسم تا در دلتنگیهای بدون من یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید.
هر بار که ســفر را آغاز میکنم احساس می کنم دیگر نمی بینمتان. بارها در طول مســیر چهرههای پر از محبتتان را یکی یکی جلوی چشمانم مجسم کردهام و بارها قطرات اشکی به یادتان ریختهام. دلتنگتان شدهام، به خدا ســپردمتان. اگر چه کمتر فرصت ابراز محبت یافتهام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم. اما عزیزم هرگز دیدهای کسی جلوی آیینه خود را ببیند و به چشمان خود بگوید دوستتان دارم، کمتر اتفاق میافتد اما چشمانش برایش باارزشترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم برایم عزیزید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده این جان پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید. دخترم هر چه در این عالم فکر می کنم و کردهام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمی توانم و این به دلیل علاقهی من به نظامیگری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است و نیست. نه دخترم من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما.
من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است یکی علم میآموزد و دیگری علم میآموزاند. یکی تجارت می کند کسی دیگر زراعت می کند و میلیونها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است. من دیدم چه راهی را می بایست انتخاب کنم. با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولا طول این راه چقدر است انتهای آنها کجاست، فرصت من چقدر است. و اساساً مقصد من چیست. دیدم من موقتم و همه موقت هستند. چند روزی می مانند و می روند. بعضیها چند سال برخیها ده سال اما کمتر کسی به یک صد سال می رسد. اما همه می روند و همه موقتند. دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق شده و چند خانه و چند ماشین. اما آنها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد. فکر کردم برای شــما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهماید و ارزشمندید به طوری که اگر به شما درد برسد همهی وجودم را درد فرا میگیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شــعلههای آتش می بینم. اگر شما روزی ترکم کنید بند بند وجودم فرو می ریزد. اما دیدم چگونه می توانم حلال این خوف و نگرانیهایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست. این ارزش و گنجی که شما گلهای وجودم هســتید با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست. وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مــردن خود جلوگیــری کنند و یا ثروت و قدرتشــان مانع مرضهای صعبالعلاجشان شود و از در بسترافتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کرده ام و راه او را. اولین بار است که به این جمله اعتراف میکنــم؛ هرگز نمی خواســتم نظامی شــوم، هرگز از مدرج شــدن خوشــم نمیآمد. من کلمهی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی خاست بر هیچ منصبی ترجیح نمی دهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوندی باشم. لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم، آن هم نه قاسم سلیمانی که گندهگویی است و بار خورجین را سنگین می کند.
عزیزم از خدا خواستم همهی شریانهای وجودم را و همهی مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند. وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفتهام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن. خود را سرباز در خانه هر مسلمانی می بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعهی مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه… بلکه برای آن طفل وحشتزده بیپناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچهبهسینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است می جنگم.
عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می کنید. چه کنم برای آن
دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز… که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید. بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه می توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا ماندهام.
دخترم خیلی خستهام. سی سال است که نخوابیدهام اما دیگر نمی خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می ریزم که پلکهایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بیپناه را سر ببرند. وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظارهگر باشم، بیخیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی توانم اینگونه زندگی بکنم.
والسلام علیکم و رحمت الله»
نماز تکرار نیست!
?بعضی ها فکر میکنند #نماز تکراری است!! نماز تکراری نیست؛ کسی که چاه میکند، در نگاه اول کندن او و کلنگ زدنش تکراری به نظر میآید، ولی این کار حقیقتا تکرار نیست…
?چون با این تکرار هربار یک مقدار عمق چاه بیشتر میشود. کسی هم که از نردبان بالا میرود، هر قدم که بر میدارد،بالاتر میرود؛ این قدم ها هیچگاه تکرار نیست… نمازهم تکرار نیست. اگر در نماز توجه داشته باشیم، نماز هجدهم ما غیر از نماز هفدهم خواهد بود و یک پله بالا خواهیم رفت.
?نماز معراج و نردبان مومن است برای رسیدن به کمالات.