کتاب خدایا اجازه
بعضی وقت ها بچه ها این قدر سوال می پرسند که والدین کلافه و سردرگم می شوند. پاسخ درست به سوال های کودکان اهمیت بسیار زیادی دارد چون هم عقاید و هم شخصیت آن را شکل می دهد.
اگه کودک شما هم سوال های زیادی در مورد خدا در ذهن دارد، حتما این کتاب یا مشابه آن را تهیه کنید.
✅ مناسب برای سنین
6 تا 12 سال
?تعداد صفحات: 264
?قطع پالتویی
دختر علامه طباطبایی (ره) از پدر می گوید
ایشان اگرچه وقت زیادی نداشتند، ولی با این حال برنامه شان را طوری تنظیم می کردند که روزی یک ساعت، بعد از ظهرها، در کنار اعضای خانواده باشند. در این مواقع به قدری مهربان و صمیمی بودند که آدم باورش نمی شد ایشان فردی با آن همه کار و مشغله هستند.
کتاب «آن مرد آسمانی» با موضوع «خاطره هائی از زندگی فیلسوف بزرگ قرن، آیت الله علامه طباطبائی (ره)» به قلم مرتضی نظری به رشته تحریر درآمده که بخش هایی از این کتاب را ادامه خواهیم اورد
در کنار خانواده
دختر علامه از کانون خانواده ای می گوید که در آن نور پدری و مهر مادری همه را اعتلا بخشیده اند(۹۸):
«ایشان اگرچه وقت زیادی نداشتند، ولی با این حال برنامه شان را طوری تنظیم می کردند که روزی یک ساعت، بعد از ظهرها، در کنار اعضای خانواده باشند. در این مواقع به قدری مهربان و صمیمی بودند که آدم باورش نمی شد ایشان فردی با آن همه کار و مشغله هستند.»
«رفتارشان با مادرم بسیار احترام آمیز و دوستانه بود، همیشه طوری رفتار می کردند که گویی مشتاق دیدار مادرم هستند. ما هرگز بگومگو و اختلافی بین آن دو ندیدیم. به قدری نسبت به هم مهربان و فداکار و با گذشت بودند که ما گمان می کردیم اینها هرگز با هم اختلافی ندارند (در صورتی که زندگی مشترک، به هر حال، بدون اختلاف نظر نیست) آنها واقعا مانند دو دوست با هم بودند.»
«پدرم همیشه از گذشت و تحمل مادرم تمجید می کرد و می گفت که این زن یازده سال و نیم در نجف تحمل هر سختی را کرده است، ۸ بچه اش را پس از تولد از دست داده و دم نزده بود و در همه این مدت من مشغول درس خواندن بودم و او تنها در خانه. پدرم هرگز از رفتار خوب خود ذکری به میان نمی آوردند و همه خوبی ها را به مادرم نسبت می دادند. خودشان می گفتند که از اول ازدواج همیشه با هم یک رنگ و یک دل بوده ایم.»
«با بچه ها بسیار صمیمی بودند، نه تنها با بچه های خودشان، بلکه حتی با بچه های من. گاهی ساعات بسیار از وقت گرانبهای خود را صرف شنیدن حرفهای ما یا آموختن نقاشی به ما و سرمشق دادن برای تکالیفمان می کردند.»
کار در خانه
علامه مایل نبود در خانه کارهای شخصی او را دیگری انجام دهد، بر سر آوردن رختخواب همیشه مسابقه بود، دخترش می گوید(۹۹):
«پدرم سعی می کرد زودتر از همه این کار را انجام دهد و مادرم هم سعی می کرد پیشدستی کند؛ حتی این اواخر که بیمار بودند و من به خانه شان می رفتم با آن حالت بیماری برای ریختن چای از جای خود بر می خاستند و اگر من می گفتم : چرا به من نگفتید که برایتان چای بیاورم؟
می گفتند» :
«نه، تو مهمانی، سید هم هستی و من نباید به تو دستور بدهم.»
علی اکبر حسنی نقل می کند:
«این حکیم نیکو کردار و خوش خو در خانه بسیار مهربان بود؛ با آن که خادم داشت و فرزندانش آماده ی خدمت بودند، طبق گفته ی آنان، هرگز به کسی نمی گفت چیزی بیاور، حتی نمی گفت فلان کتاب را بیاورید، بلکه خودش کارهای خویش را انجام می داد و پا می شد و کتاب و وسایل لازم را می آورد.»
«حاضر نمی شد کسی دنبال ایشان راه برود یا هرگز نمی گذاشت کسانی اصحاب و ملازم او در بیرون باشند، فرزندش اظهار می کند: حتی این اواخر که به بیماری قلبی و عصبی دچار شده بود روزی به دنبالش رفتم، برگشت و گفت» :
«کجا می روی؟»
«گفتم : مگر به حرم نمی روید؟ فرمود» :
«چرا!»
«گفتم : می خواهم حرم بروم، فرمود» :
«شما که صغیر نیستی خودت حرم برو، لازم نیست با من بیایید!»
«با وجود داشتن خادم همواره باغچه های خانه را خودش بیل می زد و گلکاری می کرد و در تابستان ها و مخصوصا پیش از آمدن به قم، در تبریز و در ملک موروثی خویش، به مدت ده سال زراعت می کرد.
هنگامی که درب خانه را می زدند برایش بیگانه و آشنا یا یک یا صد نفر تفاوت نداشت، خودش معمولا بلند می شد و در را باز می کرد و با روی خوش از مراجعین استقبال می کرد.»
احساسات پاک
نجمة السادات می گوید:
«وقتی به حرم حضرت معصومه (س) می رفتند، عادی ترین جاها را انتخاب می کردند و دوست نداشتند جای خاصی داشته باشند، علاقه زیادی داشتند در میان مردم باشند و مقید به حفظ ظواهر دنیوی نبودند و می گفتند» :
«شخصیت را خدا می دهد و با امور دنیوی هرگز انسان به کسب شخصیت نایل نمی گردد.»
«روح بسیار حساس و متعالی داشت؛ وقتی از خدا صحبت می شد یا در برابر شگفتی های جهان آفرینش قرار می گرفت، آن قدر حالات عجیب از خود نشان می داد که انسان متحیر می شد که واقعا در این مواقع در کدام عالم سیر می کنند. گاهی در خانه مطرح می کردند که» :
«ممکن است انسانی در مواقعی از خدا غافل شود و پروردگار یک تب سخت و خطرناک چهل روزه به او بدهد، برای این که یک بار از ته دل بگوید یا الله و به یاد خدا بیفتد!»
«بسیار حالات عاطفی داشت و از ناراحتی دیگران سخت متأثر می شد، ولی در مشکلات و ناراحتی های خود این گونه نبود و آرام و صبور با دشواری ها و ناراحتی ها برخورد می کرد. از رفتارهای غلط و اهانت و بی احترامی های دیگران هرگز کینه به دل نمی گرفت و عقیده داشت بنده ای خدا نباید کینه توز باشد. وقتی دوستانشان می گفتند، چرا در جواب کسانی که اسائه ی ادب می کنند و یاوه گو هستند، هیچ حرفی نمی زنید؟
ایشان می گفتند» :
«اشکالی ندارد، آدم نباید این چیزها را به دل بگیرد!»
«حتی در ناراحتی ها هم تبسم از لبانش جدا نمی شد و در مواقع از این لحاظ وارث انبیا بود.»
سلوک انسانی
دختر علامه باز می گوید:
«یک بار آشنایی ایشان را در خیابان دیده بود و سلام کرده بود، پدرم به جواب سلام اکتفا کرده و احوالپرسی نکرده بودند. شخصی مزبور ناراحت شده و گله کرده بود که حاج آقا سنگین جواب داده اند. بعدا پدرم برای رفع سوء تفاهم توضیح دادند که هر وقت از خانه بیرون می آیند تا مقصد، نماز نافله می خوانند و ما تا آن هنگام از این موضوع خبر نداشتیم.»
«هنگامی که از دروس های ایشان تمجید می شد، اظهار می کردند که» :
«اینها همه کلام رسول خدا و حرف دین است، من کاره ای نیستم.»
«در جلسات درس اخلاق که محل آن سیار بود، مقید بودند که تنها بروند و اصلا مایل نبودند کسی ایشان را همراهی کند. سال های متمادی که در تهران جلسات اسلام شناسی داشتند، همیشه با اتوبوس رفت و آمد می کردند و علی رغم اصرار افراد حاضر به استفاده از ماشین شخصی نبودند.»
«تواضع بسیار مخصوصا در برابر انسان های زحمتکش داشتند.»
پرهیز از بدگویی
بدگویی دل را سیاه می کند، اما گذر از به رخ کشیدن عیب دیگران، فقط از مردی ساخته است که اسوه فروتنی و نماد بردباری است.
حجت الاسلام موسوی همدانی بیان می کند(۱۰۳):
«از خصوصیات مرحوم علامه طباطبایی بود که که هیچ گاه از کسی بدگویی نمی کردند، در طی ۳۵ سال ارتباط با ایشان، جز بدگویی از دربار و رژیم طاغوت، حتی یک بار هم بدگویی کسی را از ایشان نشنیدم، عیب کار کسی را اظهار نمی کرد!»
پی نوشت ها:
۹۸- زن روز، شماره ی ۸۹۲، ص ۷.
۹۹- زن روز، شماره ی ۸۹۲ (آبان ۱۳۶۱)، ص ۷.
۱۰۰- مکتب اسلام، سال ۲۱، شماره ی ۱۰، ص ۶۴.
۱۰۱- زن روز، شماره ی ۸۹۲، ص ۷.
۱۰۲- زن روز، شماره ی ۸۹۲، ص ۶.
۱۰۳- آیینه ی عرفان، ص ۹.
خبرگزاری حوزه
بچهها از چه سنی پول توجیبی داشته باشند؟
چشم بر هم بگذارید، فرزندانتان بزرگ میشوند و مسئولیت اداره زندگی بر عهده شان قرار میگیرد. مدیریت دخل و خرج زندگی کار آسانی نیست بنابراین از همان کودکی فرصت خوبی دارید تا مدیریت مالی را به فرزندانتان آموزش دهید، اما چطور و از چه زمانی این اتفاق باید بیافتد؟
کودکی فرصت مناسبی برای آموزش مدیریت مالی به بچهها است. با برخی پدر و مادرها که در زمینه تربیت مالی صحبت میکنیم، بچه هایشان در هر سنی که باشند میگویند حالا زود است یا اینکه خودش به مرور یاد میگیرد، در حالیکه این تفکر درستی نیست و کودک از سن و سال مشخصی میتواند مدیریت منابع مالی را آموزش ببیند؛ بنابراین اگر از این دست پدر و مادرهایی هستید که هر زمان فرزندتان پول خواست، برایش فراهم میکنید باید بدانید که راه خوبی را برای آینده فرزندتان انتخاب نکرده اید!
طبق گفته متخصصان کودک، بهترین زمان برای آموزش مدیریت مالی بچهها و دادن پول تو جیبی به آنها زمانی است که به مدرسه میروند، چرا که بچهها در این دوره شخصیتشان دارای بعد اجتماعی میشود و با مسائل مالی آشنا میشوند؛ بنابراین دادن پول به آنها برای تامین برخی خریدهای بیرون منزل مثل خرید خوراکیهای مورد نیازشان در زنگهای تفریح یا خرید مداد و دفتر و لوازم تحریر در همین ایام میتواند به کودک آموخته شود و بدین طریق پایههای رفتارهای اقتصادی او درست بنا نهاده شود.
مهمترین نکته این است که در نظر داشته باشید برای تامین پول تو جیبی بچهها نه آنقدر زیاد و نجومی پول بدهید که بچهها به ولخرجی عادت کنند و نه آنقدر کم باشد که جلوی دوستانشان خجالت زده شوند. بهترین و مناسبترین روش، دادن پول توجیبی معقول است که با آموزش تربیتی مصرف پول تو جیبی و ذخیره آن به بهترین نحو میتواند صورت بگیرد. در نظر داشته باشید که پول تو جیبی منبع استقلال و اعتماد به نفس بچهها محسوب میشود، اینکه بچهها چطور پول هایشان را خرج یا ذخیره و همینطور بذل و بخشش کنند، کاملا به نحوه آموزش شما مرتبط است. از طریق آموزش صحیح بچهها یاد میگیرند که چه زمانهایی باید پول هایشان را خرج کنند و چه زمانی به عبارتی روی خواسته شان پا بگذارند و حتی به دیگران کمک کنند.
*چند نکته مهم درباره آموزش «پول تو جیبی» دادن والدین به فرزندان
۱- نخستین نکته به بهترین زمان برای آغاز پول تو جیبی دادن مربوط میشود که همان سنین مدرسه است چرا که بچهها در این سن به خوبی با ارزش پول آشنا هستند و میتوانند مسئولیت پول هایشان را برعهده بگیرند. مثلا اینکه پدر و مادر به بچه شان میگویند که: «ما برای زنگ تفریحت شیر و کیک یا ساندویچ گذاشته ایم، دیگر اینکه دوست داشته باشی پول تو جیبی ات را در مدرسه خرج کنی یا خیر، با خودت است، حتی میتوانی این پول را نگه داری و آخر هفته یک خرید خاص برای خودت داشته باشی یا فلان فیلم و کتاب را برای خودت بخری!»
۲-برخی از والدین به اشتباه پول تو جیبی دادن را یک اهرم فشار یا حتی تشویق برای بچهها قرار میدهند، مثلا به پسرشان میگویند که اگر تکلیف فردایت را انجام دهی پول تو جیبی ات دو برابر میشود یا اگر اتاقت را مرتب نکنی، از پول تو جیبی این هفته خبری نیست. در حالیکه پول تو جیبی نباید اهرم تنبیه و فشار یا تشویق باشد، بلکه تنها یک وسیلهای برای آموزش مدیریت دخل و خرج بچهها برای آینده شان محسوب میشود.
۳-برخی والدین هستند که بی توجه به زمان و مکان پول تو جیبی دادن به بچه هایشان به خاطر شرایط مساعد مالی، مدام بچهها را به لحاظ مالی شارژ میکنند که البته این هم روش اشتباه یاست چرا که کارکرد پول تو جیبی را از بین میبرد و باعث میشود بچهها به این شیوه عادت کرده و اگر یک زمانی پدر یا مادر به لحاظ مالی شرایط نامساعدی داشته باشند، نتوانند آن شرایط را تحمل کنند و به عبارتی شکننده بشوند و در بزرگسالی نیز تن پرور بار بیایند و برای بدست آوردن پول هیچ تلاشی نکنند چرا که تفکرشان این است که یک پدر و مادری هستند که همیشه پول در جیبشان بگذارند!
بنابراین در نظر داشته باشید حتی اگر وضع مالی خوبی هم دارید، نباید مبلغ پول توجیبی را زیاد بگذارید چرا که پول زیاد از سوی بچهها مدیریت صحیح نمیشود و تربیت مالی آنها را نیز به بیراهه میکشاند.
۵-حال پدر و مادر سوال میکنند که چطور این مدیریت مالی را مدام درباره آن صحبت میکنیم باید به بچهها آموزش دهیم؟ پاسخ این است که شما مبلغی مشخص و منطقی برای هر ماه یا هر هفته بچه هایتان در نظر میگیرید و در هیچ شرایط نیز آن را بیشتر نمیکنید، اما در زمینه مصرف آن مداخله نمیکنید که بچهها آن را چطور خرج کنند البته این بدین معنا نیست که بچهها هر خرجی که بخواهند میتوانند، انجام دهند بلکه خریدهایشان باید در راستای نیازها و قوانین خانه باشد، خطوط قرمز را برایشان مشخص کنید مثلا اینکه برای خرید فیلمهای مجاز و کارتنها میبایست از والدین نظر بگیرند با این حال مداخله و اجبار هم خوب نیست مثل اینکه حتما تو باید این ماه با پول تو جیبی ات، فلان خرید را انجام دهی!
۶-بچهها ممکن است از همان هفته اول پول تو جیبی شان را خرج بستنی و خوراکیهای مختلف کنند، اما بعد دستشان خالی شود، در این زمینه صبور باشید تا خودشان راه و چاه دستشان بیاید چرا که بعد از مدتی از این کار پشیمان شده و متوجه میشوند که برای تامین برخی وسایل مورد نیازشان میبایست پول هایشان را ذخیره کنند در این صورت هم یک قلک برایشان در نظر بگیرید که منبع ذخیره مالی شان باشد. حتی میتوانید با نظر مساعد خود فرزندتان یک حساب بانکی برایش افتتاح کنید و دفترچه اش را نیز به دست خودش بدهید.
۷-گاه هم پیش میآید که بچهها برخی مواقع پول هایشان را صرف دوستانشان میکنند مثلا اینکه دختر یا پسرتان به منزل میآید و میگوید که همه پول هایش را خرج یکی از دوستانش که مداد و دفتر نداشته کرده، در این زمینه مشوق او باشید و راهنمایی اش کنید که اگر این درست است شما نیز میتوانید به این خانواده کمک کنید و میبایست در این زمینه مطمئن شود و سپس بذل و بخشش کند، ولی اگر اشتباهی هم مرتکب شد و پول هایش را خرج خوراکی برای دوستانش کرد خودش به مرور متوجه میشود که بدون پول شده و همین آغاز یک درس بزرگ برایش میشود.
۸-صرفه جویی را به بچهها آموزش دهید. با یک برنامه ریزی صحیح به کودکان آموزش صرفه جویی را بیاموزید مثلا اینکه یک دفترچه تهیه کنید و لیست مایحتاجشان را بچهها در آن بنویسند و هزینه هایشان را نیز مشخص کنند. این موارد را به صورت ماهانه برنامه ریزی کرده و تامین کنند و در صورت نیاز شما نیز به آنها کمک کنید، اما مسئله آموزش صرفه جویی برای تامین وسایل مورد نیاز است چرا که نباید پول بیشتر بدون دلیل به بچهها داده شود.
مثلا فرزندتان به خانه میآید و میگوید که جشن تولد دوستش است و باید کادو تهیه کند در این زمینه در گروه خانوادگی صحبت میکنید و اگر نیاز باشد به فرزندتان وامی میدهید و مبلغ آن را ماهیانه از پول تو جیبی اش کسر میکنید. همه این راهکارها به لحاظ ذهنی بر مدیریت مالی بچهها در آینده اثرگذار است و قناعت و دخل و خرج صحیح را به بچهها آموزش میدهد، اما نکته مهم این است که در آموزش مدیریت مالی صحیح بچهها را به سمت مصرف گرایی و نقطه مقابل خساست سوق ندهیم و این مفاهیم را به خوبی به آنها آموزش دهیم.
منبع: فارس
اعمال شب قدر
بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز سیزدهم ماه مبارک رمضان
سلام علیکم با آرزوی بهره مندی از برکات و فیوضات ماه مبارک رمضان، بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز سیزدهم ماه مبارک رمضان به پیوست تقدیم می گردد
محتویات بسته:
- قرائت ترتیل و تحدیر جزء 13 قرآن کریم
- شرح نکات کلیدی تفسیری جزء 13
- تصویر دعای روز 13
- شرح دعای روز سیزدهم حضرت ایت الله مجتهدی تهرانی ره
- احادیث باموضوع فضیلت ماه مبارک رمضان-حدیث روز
- مواعظ رمضانیه؛ مقام معظم رهبری مدظله العالی
- درس اخلاق-حضرت ایت الله مظاهری دامت برکاته-جلسه سیزدهم-حلم امام حسن مجتبی سلام الله علیه
- نسخه pdf کتاب روزه سپر مؤمن به ضمیمه احکام روزه
- آیات الولایه- آیه سیزدهم-تفسیر سوره مبارکه رعد آیه 43
- زمزم احکام-حجه الاسلام وحیدپور
- سخنرانی کوتاه؛حجه الاسلام عالی-موضوع تربیت فرزند
و…
چگونه سال خوبی را با خانواده آغاز کنیم
خانه ای مثل بهشت با تصمیم های زیبا و رویایی
اگر هر یک از اعضا خانواده و جامعه پیش از آنکه به دنبال عیوب دیگران باشند، فرصت و دقایقی را برای فکر کردن و اندیشیدن در عیوب و کاستی های خود قرار می دادند و تمام تلاش و همت خود را در رفع آن نواقص صرف می کرد، به طور قطع و یقین زیبایی های زندگی بهتر و زیباتر روی خوش خود را در زندگی نمایان می کرد.
گاهی اوقات برای تغییر و انقلاب در زندگی تنها یک بهانه کافی است تا اینکه انسان روش زندگی خود را تغییر داده و مسیر متفاوتی را برای سعادت و خوشبختی خود برگزیند. یکی از بهانه های تغییر و اصلاح زندگی می تواند تغییر و دگرگونی فصل های سال باشد. خارج شدن از فصل زمستان و وارد شدن در انقلاب و رویش طبیعت یکی از بهترین بهانه ها برای شروع یک زندگی متفاوت است، بخصوص زمانی که فصلی همچون بهار در فرهنگ و اندیشه ایرانی از چنان جایگاه و اهمیتی برخوردار است که سرآغاز یک سال نو و جدید به شمار می آید. ضرب المثل ایرانی در این خصوص درس ها و پیام های فراوانی را با خود به همراه دارد. «سالی که نکوست از بهارش پیداست» این ضرب المثل برای بسیاری حاوی شروع یک زندگی و رویش دوباره است.
آغاز تحول و دگرگونی از خود
کم نیستند خانواده ها و افرادی که با و جود تمام کاستی ها و نواقصی که دارند، هیچگونه خطا و اشتباهی را در وجود خود نمی بینند. گویی علت ویرانی و از هم پاشیدن خانواده و زندگی آنها، وجود نواقص و عیوب دیگران است که زندگی را بسیار زشت و نازیبا کرده است؛ اگر در علت و چرایی بسیاری از این فروپاشی خانواده ها و طلاق ها دقت شود، می توان به این علت عمده پی برد. این در حالی است که اگر هر یک از اعضا خانواده و جامعه پیش از آنکه به دنبال عیوب دیگران باشند فرصت و دقایقی را برای فکر کردن و اندیشیدن در عیوب و کاستی ها خود قرار می دادند و تمام تلاش و همت خود را در رفع آن نواقص صرف می کردند، به طور قطع و یقین زیبایی های زندگی بهتر و زیباتر روی خوش خود را در زندگی نمایان می کرد.
در فرهنگ قرآن کریم نیز قبل از آنکه سفارش و تأکید به اصلاح و تربیت خانواده شود، به این مطلب تأکید می شود که قبل از آنکه به فکر اصلاح دیگران باشیم خود را اصلاح نماییم و از خود شروع کنیم. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا؛[1] ای کسانی که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید.» در منابع روایی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) این چنین نکته ی طلایی به یادگار مانده است: «طوبى لِمَن مَنَعَهُ عَیبُهُ عَن عُیوبِ المُؤمِنینَ مِن إخوانِه؛[2] خوشا به حال آن کس که عیب خودش، او را از پرداختن به عیبهاى برادران مؤمنش باز دارد.»
در سال جدید چه خوب است با تقویت چشم مثبت بین و زیبا بین، پیش از آنکه تلخی های زندگی را با خود مرور نماییم، به دنبال کشف و مشاهده و خلق زیبایی های نو در زندگی باشیم.
چطور بچهها رو با امام زمان آشنا کنیم؟
از کودکتون بخواید برای سلامتی و ظهور امام زمان دعا کنه تا امام هم اون رو تو کارهاش کمک کنه.?
نذارید شخصیتی باورناپذیر یا ترسناک از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تو ذهن کودک شکل بگیره. ?
اجازه بدید کودکان درباره احساسشون به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)صحبت کنن. ?
احادیث امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)رو در قالب نقاشی به کودکان یاد بدید. ?
روزهای خوش ظهور امام رو با موضوعاتی که برای بچهها آشناست، تصویرسازی کنید. ?
مفهوم یاری امام رو با انجام کارهای خوبی مثل احترام به بزرگترها، درس خوندن و کمک به همنوع پیوند بزنید. ?
قصه افرادی که با امام ملاقات داشتند رو تعریف کنید و در آخر بگید چه ویژگیهایی داشتن که تونستند امام رو ملاقات کنن. ?
درباره امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیشتر مطالعه کنید تا بتونید به سوالات کودک پاسخ بدید.
? تو روزهای مرتبط با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به بچهها هدیه بدید تا این ایام براشون خاطرهانگیزبشه
کانال خبری، تحلیلی، آموزشی باسواد رسانه ای
کار کردن مرد در خانه جهاد است
یکی از چهرههای معروف مذهبی معاصر و البته فقید آیتالله «محیالدین حائری» است. عالمی که ابایی نداشت فیلم و عکسهایش از کار در خانه منتشر شود و دیگران ببینند. از پاک کردن سبزی گرفته تا جارو زدن خانه و بازی با نوهها. رابطه خیلی خوبی با همسرش داشت و وقتی دست اجل بین آنها جدایی انداخت غمش را پنهان نکرد. در یک نشست رسمی و بزرگ خبرنگارها برای پوشش برنامه آمدند. برنامه به پایان رسید و قرار شد با بستههای خوراکی از آنها پذیرایی کنند به هرکدام یک بسته داده شد اما آیتالله حائری آمد، جلو و گفت: «نفری دو بسته به آنها بدهید. یکی برای خودشان یکی هم برای اهلبیتشان. من میدانم بدون اهلبیت به آدم چه میگذرد.» خبرنگارها کمی که پرسوجو کردند، متوجه شدند همسر آیتالله مدتی قبل به رحمت خدا رفته است. همیشه به شاگردانش و در منبرهای سخنرانی به آقایان تأکید میکرد: «مرد باید سختیهای کار همسرش را در خانه ببیند باید خودش را جای او بگذارد. زن که خدمتکار نیست به قول مولایمان امام علی(ع) زن گل است. مرد وقتی در خانه کار کند مثل جهاد است. کمک زنش باشد ظرفها را بشوید، خیاطی کند، بچهداری و جارو کند. تمام اینها عمل به وظایف شرعی است.»
مرد حرف و عمل بودن را عکسهایش ثابت کرده بود. همان عکسی که پایین آن به نقل از خودش نوشته بودند که افتخار میکنم در خانه کارکنم و کمک حتی اگر شده یک پرسبزی پاککنم. فیلمهای مختلفی از آیتالله حائری هست که همبازی بازی کودکانه نوههایش شده و طوری با آنها اخت گرفته که انگارنهانگار صاحب این عبا و قبا همان مردی است که حرفهای مذهبی و سیاسیاش تکلیف را بر خیلیها روشن کرده.
چهل سال هم کاروانم رفت
مرد آذریزبان خم شد و درِ گوش بانویی که لحظههای احتضار را می گذراند، جملهای گفت و پرسید: «جمیله خانم منی حلال الیئیسن؟» به زبان آذری یعنی جمیله خانم من را حلال میکنی؟ زن بااینکه نای حرف زند نداشت اما برای آنکه سؤال همسرش را که نگران، چشم دوخته بود به لبهای او بیپاسخ نگذارد به هر زحمتی شده سری تکان داد که یعنی بله آقا! بعد چشمهای مردی که خیلیها به او لقب فیلسوف معاصر دادهاند، پر از اشک شد. ازیکطرف خوشحال بود همسرش از او راضی بوده و از طرفی چشمانش خیس بود که دیداربهقیامت افتاده. اینها وصف علامه «محمدتقی جعفری» است مردی که سختترین و پیچیدهترین مفاهیم فلسفه و عرفان را با سادهترین و شیرینترین روایتها همهفهم میکرد تا هم آن دانشجوی فلسفه بهره ببرد هم پیرمرد سبزیفروش محله بتواند یک پله به خدا نزدیکتر شود.
شخصیت مذهبی و علمی او روشن است و مهمانان بسیاری از چهارگوشه دنیا برای دیدار با او نوبت میگرفتند و مشتاق بودند تا حرفهایش را بشنوند. از بین خاطرات فرزند علامه درباره رابطه پدر و مادرش شاید بتوان این خاطره را در یک جمله کوتاه چکاند و خلاصه کرد؛ «صمیمیت تا پای مرگ…» جمیله خانم همسر علامه یا همان فیلسوف معاصر به گفته پسرش سواد چندانی نداشته اما همینکه میدیده همسرش مردی است که خیلیها به کارهای علمی، عرفانی و فلسفه او دلخوش کردهاند و حاصل تحقیق و تألیفهایش چراغ راه خیلیها شده خودش را ملزم میدانست شرایط خانه را طوری مدیریت و اداره کند که وقت این مرد بزرگ برای خواندن، نوشتن و تدریس باز باشد. بچهها اگر مشکلی و احتیاجی داشتند خودش رفع میکرد و همین سبب میشد علامه فداکاریهایش را ببیند و هرچه میگذشت جمیله خانم در چشمش بزرگتر و عزیزتر میشد. وداع و بدرقه فیلسوف معاصر با همسرش فقط جدایی مردی از همسرش نیست. همینکه از حفظ دعای عدلیه را خوانده دهانش را پیش گوش همسرش برده و آن سؤال را پرسیده یعنی مردی به این بزرگی دغدغهاش این بوده که همسرش، شریک زندگیاش از او راضی است؟ وقتی شام غریبان همسرش از او خواسته بودند سخنرانی کند حتی اگر شده کوتاه، گفته بود: «این زن در زندگی دغدغهای برای من ایجاد نکرد و چهل سال با من هم کاروانی کرد. ما هرروز مهمانان بسیاری داشتیم ولی این خانم لحظهای شکایت نکرد و من از او در پیشگاه خدا طلب عفو میکنم.»
راهکار اسلام در تعدیل توقعات فرزندان
توقعات بیشازاندازه و عدم رضایت به داشتهها، محصول عدم توجه به نعمتهای الهی و درنتیجهی عدم وجود روحیه شکرگزاری است؛ زیرا توجه و اشراف به نعمتهایی که خداوند به بنده خود ارزانی داشته است، موجب حمد و شکر خداوند متعال میگردد.
نیازهای کاذب کودکان
نیازهای کاذب کودکان
رشد و پیشرفت صحیح فرزندان، همواره دغدغه والدین بوده است و برطرف کردن نیازهای ضروری و اولیه، ابتداییترین قدم برای حرکت در مسیر تعالی فرزندان است. پدر و مادر نسبت به رفع این نیازها وظیفهدارند هرچند فرزندان نیاز خود بدانها را ابراز نکنند. در کتب روایی شیعه و اهل تسنن، روایات بسیاری با عنوان (حق ولد علی الوالد) وجود دارد که نشاندهنده توجه اسلام به نیازهای فرزندان است. روانشناسان نیز متوجه اهمیت این موضوع شدهاند. در این میان برخی از درخواستها و نیازهای فرزندان درواقع نیاز کاذب بوده و نهتنها پاسخ به آنها ضرورتی ندارد بلکه حتی به تربیت و رشد فرزندان آسیب میزند. بسیاری از والدین نیز معتقدند نباید و نمیتوان همه توقعات فرزندان را برآورده کرد، هرچند برخی به دلایل مختلف به این عقیده پایبند نمیمانند. حال به بررسی این مسئله میپردازیم که آیا در تعالیم دین اسلام راهی برای تعدیل توقعات فرزندان وجود دارد تا درنتیجه به کار بستن آن دستورالعملها، توقعات فرزندان از حد افراطی فاصله بگیرد و به حد نیاز واقعی برسد؟
آبراهام مازلو روانشناس آمریکایی معتقد است انسانها پنج دسته نیاز فطری و اولیه دارند: نیاز جسمی، نیاز به ایمنی، نیاز به روابط اجتماعی، نیاز به تائید و احترام، نیاز به خویشتن یابی[1]
بدیهی است تا زمانی که نیازهای ابتدایی انسان یعنی سلامت روحی و جسمی ارضا نگردد نمیتوان به نیازهای متعالیتر مانند استقلال، مسئولیت یا خود شکوفایی پرداخت.
علاوه بر این نیازهای حیاتی و توقعات معقولی که معمولاً از والدین وجود دارد، فرزندان نیازهایی را احساس میکنند که ناشی از زیادهطلبی و تجملگرایی است. بهطور مثال بهترین و گرانترین لباسها، امکان رفتن به کلاسهای متعدد و …
حال پس از شناخت این نیازهای کاذب، چگونه باید آنها را تعدیل کرد و از بین برد؟
نیازهای واقعی
توقعات بیشازاندازه و عدم رضایت به داشتهها، محصول عدم توجه به نعمتهای الهی و درنتیجهی عدم وجود روحیه شکرگزاری است؛ زیرا توجه و اشراف به نعمتهایی که خداوند به بنده خود ارزانی داشته است، موجب حمد و شکر خداوند متعال میگردد.
بنابراین برای تعدیل انتظار فرزندان از والدین، باید روحیه شکرگزاری را در آنها تقویت کرد و از کارهایی که حس حمد الهی را در فرزندان کمرنگ میکند، اجتناب کرد. در تعالیم دین اسلام علاوه بر تأکید به لزوم تقویت روحیه شکرگزاری، به برخی عوامل کاهنده و افزاینده حس سپاسگزاری نیز اشارهشدهاند.
یکی از عواملی که موجب میشود تا فرزندان از زندگی خود احساس رضایت کنند و با کمبودهای احتمالی موجود، بهگونهای مطلوب کنار بیایند و حس شکرگزاری در آنها تقویت شود، آمدوشد با فقراء و دوری از ثروتمندان و اغنیاء است. فرزندان با مشاهده و مقایسه خود با افرادی که با مشکلات بهمراتب بیشتر، دستوپنجه نرم میکنند درواقع نسبت به شرایطی که در آن هستند احساس رضایتمندی بیشتری میکنند.
در آموزههای دین اسلام در احادیث مختلف به این مطلب اشاره گردیده است.
1. عن ابی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع أَنَّهُ قَالَ لِرَجُلٍ یَا فُلَانُ لَا تُجَالِسِ الْأَغْنِیَاءَ فَإِنَّ الْعَبْدَ یُجَالِسُهُمْ- وَ هُوَ یَرَى أَنَّ لِلَّهِ عَلَیْهِ نِعْمَةً- فَمَا یَقُومُ حَتَّى یَرَى أَنْ لَیْسَ لِلَّهِ عَلَیْهِ نِعْمَةٌ.[2]
امام باقر (ع) به مردى فرمود: اى فلانى همنشین مشو با اغنیاء و ثروتمندان زیرا بنده خدا با آنها همنشین شود با این عقیده که خداوند به آن فرد ثروتمند نعمت داده است و از جاى خود برنخیزد جز آنکه معتقد شود خدا به او نعمتی نداده است (چونکه زندگى خود را در برابر توانگران نابود و ناچیز میشمارد).
2. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثَةٌ مُجَالَسَتُهُمْ تُمِیتُ الْقَلْبَ … لْجُلُوسُ مَعَ الْأَغْنِیَاءِ.[3]
همنشینی با سه گروه دل را میمیراند… نشستن با توانگران.
لازم به ذکر است منظور از اغنیاء و ثروتمندان در این روایات افرادی است که غرق در نعمت هستند و آثاری از حمد و شکر و معنویت در زندگی آنها دیده نمیشود. انسان در ارتباط با این افراد هیچ نکته عبرتآموزی تحصیل نمیکند و فقط حس شکرگزاری در او سرکوب میشود.
3. وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تَمُدُّوا أَطْرَافَکُمْ إِلَى مَا فِی أَیْدِی أَبْنَاءِ الدُّنْیَا فَمَنْ مَدَّ طَرْفَهُ إِلَى ذَلِکَ طَالَ حُزْنُهُ وَ لَمْ یُشْفَ غَیْظُهُ وَ اسْتَصْغَرَ نِعْمَةَ اللَّهِ عِنْدَهُ فَیَقِلُّ شُکْرُهُ لِلَّهِ وَ انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ دُونَکَ فَتَکُونَ لِأَنْعُمِ اللَّهِ شَاکِراً وَ لِمَزِیدِهِ مُسْتَوْجِباً وَ لِجُودِهِ سَاکِباً.[4]
بپرهیزید از چشمداشت به آنچه دنیاداران دارند زیرا هر کس این عمل را انجام دهد، اندوهش بسیار میشود و خشمش فرونکشد و نعمت خدا در نظرش اندک جلوه میکند و شکرش براى خدا کم میشود، همواره به کسى نظر کن که نصیبش از نعمتهای الهى کمتر از تو است تا شکر نعمتهای موجود را بجاى آورى و براى افزایش نعمت خداوند، شایسته باشى و تحت عنایت و امتنان الهی واقع گردی.
4. هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ لِحُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ یَا حُمْرَانُ انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ دُونَکَ فِی الْمَقْدُرَةِ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَکَ فِی الْمَقْدُرَةِ فَإِنَّ ذَلِکَ أَقْنَعُ لَکَ بِمَا قُسِمَ لَکَ وَ أَحْرَى أَنْ تَسْتَوْجِبَ الزِّیَادَةَ مِنْ رَبِّکَ[5]
هشام بن سالم مى گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم که به حمران بن اعین مى فرمود: اى حمران! به کسى بنگر که پایینتر از توست و به کسى منگر که در فوق توست. این شیوه تو را به آنچه روزیت شده، قانع میکند و تو را شایسته نعمت بیشتر از سوی پروردگارت قرار میدهد.
علماء در شرح این روایت میفرمایند: رضایت به نعمتهای الهی و معرفت و شناخت قدر آنها، درواقع شکر و تعظیم خداوند است؛ و شکر الهی موجب زیادت نعمتها میگردد. درحالیکه نظر به کسی که ازلحاظ مادی از وضعیت مناسبتری نسبت به ما برخوردار است، موجب نارضایتی و کفران نعمت و سلب نعمت میگردد.[6]
درنتیجه پیشنهاد میشود برای تعدیل توقعات فرزندان، والدین برنامهای منسجم برای معاشرت و رسیدگی به فقراء با همکاری فرزندان خود داشته باشند تا علاوه بر رشد حس هم دوستی به حس شکرگزاری و درنتیجه آن متعادل شدن توقعات فرزندان دست پیدا کنند.
پینوشت
[1] - رک: آناتومی جامعه ص 41
[2] - وسائل الشیعة، ج12، ص: 36
[3] - الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج2؛ ص 641
[4] - بحار الأنوار (ط - بیروت)؛ ج72؛ ص 367
[5] - الکافی (ط - الإسلامیة)، ج8، ص: 244
[6] - شرح الکافی-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندرانی)، ج12، ص:319
منبع: راسخون