ماجرای گریه مرحوم آخوند در کلاس درس!
از دستاویزهای مهم امتحانات الهی رزق و روزی است؛ زیرا رازق بیهمتا برخی را با دارایی بسیار و شماری دیگر را با محنت فقر میآزماید که اگر در این محک سخت به این اعتقاد و ایمان برسیم که روزی انسان به دست خداوند است، راحتتر میتوانیم از این آزمون، سربلند بیرون بیاییم.
* آیه
قُلْ إِنَّ رَبِّى يَبْسُطُ ٱلرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ سبا/10
بگو: پروردگار من روزی را برای هر کس بخواهد وسیع یا تنگ میکند ولی بیشتر مردم نمیدانند!
* آینه
حکایت؛ شیخ احمد دشتی که مقرّب آخوند بود تعریف میکرد در زمانی که وضع مالی آخوند خوب نبود یک شب وقتی مجلس درس تمام شد ما دیدیم سیّدی به اتّفاق یک نفر دیگر آمدند خدمت ایشان و آن مرد زائر مقداری وجوهات درآورد و به آخوند داد و ایشان هم پولها را گذاشتند زیر تشک. ما که ناظر جریان بودیم و سخت هم بی پول بودیم خوشحال شدیم که استاد چیزی به همه ما خواهد داد؛ اما ناگهان دیدیم آن مرد سیّد بلند شد و رفت در گوش آخوند آهسته چیزی گفت و آقای آخوند قلم و دواتی دم دستش بود که به سیّد اشاره کرد بنویس. آن سیّد هم چیز مختصری نوشت و به آخوند داد. وقتی آن را خواندند کاغذ را پاره کردند و همه آن پولها را درآوردند و به آن سیّد دادند و آن سیّد هم پولها را برداشت و رفت.
شیخ احمد دشتی میگفت چون من رویم به ایشان بازتر بود با اشاره رفقا از ایشان سؤال کردم: حضرت آقا ممکن است بفرمائید داستان از چه قرار است؟ فرمودند کدام داستان؟ عرض کردم: اینکه این دو نفر آمدند و یکی پولی داد و شما پس از خواندن نوشته آن سیّد آن پول را به آن سیّد دادید. معنای این مطلب را ما نفهمیدیم. آخوند فرمودند: خیلی چیزها توی دنیا هست که معنایش فهمیده نشده و ما نمیفهمیم. این هم یکی از آنها.
حاضران اصرار کردند که اگر ممکن است ایشان توضیحی بدهد. آخوند فرمودند: حالا که اصرار دارید، بدانید که آن مرد زائر آمد و چهارصد لیره پول برایم آورد و من گرفتم و سپس آن سیّد به من گفت دو پسر دارد و میخواهد برای هر دو عروسی بگیرد و پول ندارد. من به او گفتم بنویس چه مقدار پول احتیاج داری، خواستم کسی متوجّه نشود. او نوشت صد لیره، من دیدم این مبلغ برای عروسی دو پسر کافی نیست و هر چهارصد لیره را به او دادم. شیخ احمد گفت وقتی آخوند این مطلب را فرمودند: میان شاگردان قیلوقال افتاد و گفتند آقا شما که خودت احتیاج داری و وضع مالی ما را هم که میدانی خراب است. ما هیچ؛ شما چرا به فکر خودت نیستی؟ چطور چهارصد لیره را به یک سیّد دادید و حال آنکه ما میدانیم بچههای شما در مضیقه هستند؟
ما که داشتیم این اعتراضها را میکردیم، ناگهان دیدیم آخوند شروع به گریه کرد، ما همه ساکت شدیم و از ایشان معذرت خواستیم، آنگاه آخوند فرمودند: ناراحتی من از این نیست که مرتکب جسارتی نسبت به من شدهاید. از این جهت ناراحتم که میبینم زحماتی را که در عرض سالها برای شما کشیدم، به هدر رفته؛ زیرا مشاهده میکنم که شماها در رکن اول اسلام که توحید است ماندهاید و از آن غافلید و نمیدانید که رزق و روزی را خدا میدهد نه بنده خدا. اگر منظورتان از این حرفها این است که من این قبیل پولها را برای خودم بردارم و پسانداز کنم من احتیاج به پسانداز ندارم، وقتیکه از خراسان آمدم با چند تا کتاب آمدم و چیز دیگری نداشتم، خداوند این همه نعمت و عزّت به من داده اگر منظورتان بچههای من است که آنها هم وضعشان خوب است و خدا رزّاق آنهاست. شما هم باید به خداوند اتّکا داشته باشید و امید به او ببندید نه به شخص دیگر؛ من متأثرم از اینکه میبینم شماها خدا را فراموش کرده و به بنده او چشم دوختهاید
با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
حق دوستان را ادا کنیم
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: مَا أَقْبَحَ بِالرَّجُلِ أَنْ يَعْرِفَ أَخُوهُ حَقَّهُ وَ لَا يَعْرِفَ حَقَّ أَخِيهِ.
امام صادق(سلام الله علیها) فرمود: چه بد است که کسی برادرش قدر او را بشناسد، اما او قدردان برادرش نباشد.
مصادقة الإخوان، ص42.
متن های زیبا برای تبریک ولادت حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان
حیدر ثانی بیامد یا نبی رخ می نماید
اکبر زیبای لیلا پرده از چهره گشاید
روی او روی محمد، بوی او بوی محمد
خلق او خلق عظیم و خوی او خوی محمد
ولادت حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان مبارک باد.
*
ای که باروی چو ماهت، دلربای عالمینی / با نگاهی عاشقانه، قبله جان حسینی
یوسف آل عبائی، قبله دل های مایی/ ای علی دوم عشق، حیدر کرببلائی
ولادت حضرت علی اکبر و روز جوان مبارک باد.
* برجلوه و اجلال محّمد صلوات
بر چهره و تمثال محّمد صلوات
دیدند چو رخسار علی اکبر را
گفتند که بر آل محّمد صلوات
* از حُسنِ زبانزد پیمبر خواندند
از هیبت و اقتدار حیدر خواندند
شد جلوۀ احمد و علی آینه ای
آن آینه را علی اکبر خواندند
* آئینۀ غرق نور ایزد آمد؟
یا جلوه ای از بهشت سرمد آمد
با دیدن اکبرش چنین گفت حسین
یک بار دگر بوی محمّد آمد
* اکبر که رخش جلال سرمد دارد
این آینه زیبایی احمد دارد
چون اوست شبیه مصطفی دیدارش
پاداش زیارت محمد دارد
* ماهی که ز آفتاب روشن تر بود
لب تشنۀ آب و تشنۀ باور بود
می رفت و دل از حسین می برد که او
پیغمبر کربلا، علی اکبر بود
*افسوس که نامه جوانی طی شد
و ان تازه بهار زندگانی دی شد
آن مرغ طرب که نام او بود شباب
افسوس ندانم که کی امد و کی شد
*اکبر که گل حمیده ی فاطمه است
نور دل و نور دیده ی فاطمه است
هر چند که از گلشن لیلا باشد
او لاله ی پروریده ی فاطمه است
میلاد نورانی اش مبارک.
*پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی / خورشید بود جلوه طوری که داشتی
شب زنده دار بودی و ذوب خدا شدی / در بندگی گذشت حضوری که داشتی
میلاد حضرت علی اکبر مبارک باد
*جوانان ، اراده ای سترگ دارند و دل هایی دریایی و بزرگ
که می توانند در آرامش سر سبز عشق ، نیکی ها و زیبایی ها را بسرایند
و دری به خانه خورشید بگشایند
روز جوان مبارک
*صدای پای بهار آمد/بیا که کوه وقار آمد
به قلب عاشق قرار آمد/به حق پرستی عیار آمد
میلاد حضرت علی اکبر مبارک باد
*ای سرو بوستان ایستادگی! ای زیباترین گل باغ حسین! ای جوان رعنا و رشید حسین! ای علی را یادگار!
ای علی اکبر! سلام و درود بی پایان بر صورت و سیرت پیامبر گونه ات.
میلاد حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان مبارک
*تو شهزاده ای و علی اکبری/علی اکبری یا که پیغمبری؟
در خانه ات ازدحام گداست/ولی خم به ابرو نمی آوری
میلاد حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان مبارک
*امام صادق(ع) می فرمایند:
بِدان که جوانِ خوش اخلاق، کلید خوبى ها و قفل بدى هاست و جوانِ بداخلاق، قفل خوبى ها و کلید بدى هاست.
ولادت حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان مبارک باد
*نسل جوان را به جهان رهبری
جلوه ی توحید، علی اکبری
هر که هوای رخ احمد کند
در تو تماشای پیمبر کند
ولادت باسعادت سرو باغ احمدی، آینه ی محمدی و روز جوان مبارک
*خواهی که ببینی رخ پیغمبر را
بنگر رخ زیبای علی اکبر را
در منطق و خلق و خوی او می بینی
با دیده ی جان محمدی دیگر را
*میلاد شبیه ترین آینه ی پیغمبری مبارک*
*زاده لیلا بُوَد ثانی ختم الانبیاء
مهر عالمتاب باشد، چون علی و مرتضی
او اصالت داشت از بابش حسین بن علی
خواند نامش را علیاکبر، شهید کربلا
ولادت حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان مبارک باد
منبع: پايگاه اطلاع رساني ذي طوي
اعمال آخر ماه رجب
ماه رجب از ارزش و شرافت بسیار بالایی برخوردار است و این شرافت و ارزش بدان دلیل است که این ماه یکی از ماههای حرام و یکی از زمانهای ویژه دعا است. شما میتوانید اعمال آخر ماه رجب را در اینجا بخوانید.
رویناها عن جدّی أبی جعفر الطوسی رضوان اللّه علیه، و قد تقدم إسنادها فیما أشرناإلیه، و هی:و صلّ فی آخر الشهر عشر رکعات، تقرء فی کل ّرکعة فاتحة الکتاب مرة واحدة و «قُلْ هُوَاللَّهُ أَحَدٌ» ثلاث مرات و «قُلْ یاأَیُّهَا الْکافِرُونَ» ثلاث مرات، فإذاسلّمت فارفع یدیک إلى السماء و قل: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَه الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَحَیٌّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَهُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ، وَ لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.
ثم امسح بها وجهک و سل حاجتک فإنه یستجاب لک دعاؤک و یجعل اللّه بینک و بین جهنم سبعة خنادق، کل خندق کما بین السماء والأرض، و یکتب لک بکلّ رکعة ألف ألف رکعة،و یکتب لک براءة من النار و جواز على الصراط.
قال سلمان رضی اللّه عنه: فلمّا فرغ النبی صلّى الله علیه وآله من الحدیث خرّرت ساجداً أبکی شکراً للّه تعالى لما سمعت من هذا الحدیث.
روایت شده که پیامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) در بیان نماز آخر ماه رجب می فرمایند: هر کس در اخر ماه رجب 10 رکعت نماز بخواند که در هر رکعت سوره حمد را یکمرتبه و سوره توحید را سه مرتبه و سوره کافرون را سه مرتبه باشد، و پس از سلام نماز دستهایش را به سوی آسمان بلند کند و بگوید :
لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ، وَ لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.
سپس دستهایش را به روی صورت بکشد و حاجتش را از خداوند بخواهد، دعای او مستجاب شود و خداوند بین او و جهنم هفت گودال فاصله بیاندازد که اندازه هر گودال به اندازه فاصله آسمان تا زمین است و در به ازای هر رکعت، هزار رکعت برایش نوشته شود و برای او گذر از صراط و دوری از جهنم تضمین شود.
سلمان رضوان الله علیه می گوید: «هنگامی که کلام پیامبر صلی الله علیه و اله به پایان رسید، به حالت گریه به سجده افتادم و خداوند را شکر نمودم که این حدیث را از پیامبر شنیدم.»
گفتنی است؛ در روز آخر ماه رجب، بر انجام غسل تاکید شده و روزه این روز سبب آمرزش گناهان گذشته و آینده است. همچنین نماز سلمان به نحوى است که در بالا گفته شد.
اقبال الاعمال : ج 3 ص 285
باب المراد
باب الحوائج
کاربرد این لقب برای امام هفتم شیعیان موسی بن جعفر الکاظم ریشه حدیثی ندارد و شهرت این لقب مربوط به دوران بعد از شهادت ایشان است. اولین سندی که چنین عبارتی را درباره امام کاظم (عليه السلام) به کار برده است، ابنشهرآشوب (۴۸۸/۹ - ۵۸۸ ق) در کتاب مناقب است: «دفن ببغداد بالجانب الغربی- فی المقبرة المعروفة بمقابر قریش من باب التین- فصارت باب الحوائج»؛ او در منطقه غربی بغداد، در مقبره معروف به قبرستان قریش در نزدیکی باب التین، دفن شد و قبر او به «باب الحوائج» تبدیل شد.
علامه مجلسی در بحار الانوار همین عبارت را در توصیف امام کاظم(ع) آورده است. در منابع اهل سنت نیز به شهرت امام کاظم به باب الحوائج اشاره شده است. برای مثال ابن حجر هیتمی (متوفای ۹۷۴ق) مینویسد: «وی به سبب گذشت و بردباری بسیارش، کاظم نامیده شد و در نزد عراقیان به باب قضاء الحوائج عندالله [یعنی درِ برآوردنِ نیازها نزد خدا] معروف بود ». شبلنجی از علمای شافعی نیز درباره شهرت این صفت در میان مردم عراقمیگوید: کاظم [ع] امام بزرگواری بود… و او در نزد مردم عراق به باب الحوائج الی الله معروف بود و این لقب به علت برآوردهشدن حاجات کسانی است که به او متوسل میشوند. به نوشته دائرة المعارف تشیع، اهل تسنن و شیعیان برای برآوردهشدن حاجات، به قبر امام کاظم(ع) متوسل میشوند.
زنداني بي حصار
سلام بر فرزند کعبه و منا، سلام بر فرزند نور که هیچ زندانی فروغش را نکاست.
سلام بر کسی که بندگی اش مؤثرترین روش آرام کردن دل های رمیده از رستگاری بود و بسیار بودند کسانی که بنده بندگی اش می شدند.
درود فراوان خداوند بر او که خشم خود را می خورد و بردباری را به اوج می رساند؛ او که زندان های طولانی و شکنجه های بی حد و اندازه را با متانت و بزرگ منشی می آراست و دل سنگ زندانبانان را با صبر خود حیرت زده می کرد.
شهادت امام موسی کاظم (ع) تسلیت باد
محیط و شرایط زندگی امام کاظم(ع) بررسی زندگی آن حضرت به سه مرحله تقسیم می شود.
مرحله نخست
از ولادت آن حضرت در سال 128 ه .ق تا شهادت امام جعفرصادق(ع) در سال 148 ه .ق را دربردارد. در این مدت، او شاگرد پدر بزرگوارش بود. در این دوره بیست ساله، علم الهی و توانایی بالایی امام در مناظره و گفت و گوهای علمی تبلور یافت، تا آنجا که هنوز پنج سال از زندگی خود را پشت سر نگذاشته بود که ابوحنیفه را با ادله و برهان محکم به سکوت واداشت.
مرحله دوم
این مرحله پس از شهادت امام صادق(ع) و رهبری دینی، علمی، سیاسی و تربیتی امام کاظم(ع) آغاز شد. در این فضا و شرایط سخت سیاسی، بیم آن می رفت که جان امام در معرض خطر قرار گیرد. به همین علت، امام ششم در زمان حیات خود، امام کاظم(ع) را یکی از پنج جانشین خود معرفی کرد. به این ترتیب، برنامه منصور را برای از میان برداشتن فیزیکی امام هفتم خنثی کرد. این مرحله تا زمان مرگ منصور (158 ه .ق) ادامه داشت. پس از او مهدی و هادی به قدرت رسیدند. در زمان آنها که بیش از بیست سال به درازا کشید، فضای باز و آزادی نسبی، به ویژه در روزگار مهدی، برای اهل بیت و پیروان ایشان فراهم شد.
مرحله سوم
این مرحله از زندگی امام کاظم(ع) با حکومت هارون الرشید هم زمان بود. هارون در سال (170 ه .ق) به قدرت رسید. او در کینه توزی و دشمنی با اهل بیت(ع) و علویان، پس از برادرش هادی و پدرش مهدی، شهره بود. امام در این دوره از زندگی خود با تنگناها و سختی های فراوانی روبه رو شد. هنوز هارون الرشید در آغاز راه بود که امام را در سیاه چال ها به بند کشید. گاهی حضرت را در بصره و زمانی در بغداد به زندان می سپرد. این سال های طاقت فرسا، با دیگر سال ها متفاوت بود؛ زیرا هارون همواره درصدد کوچک کردن امام و کاستن از منزلت آن حضرت بود.
اگر موضع گیری امام را در قبال منصور و مهدی در نظر بگیریم، می بینیم که فعالیت خود را علیه حکومت هارون فزونی می بخشید، اما با وجود اینکه علویان از اقدام های انقلابی علیه هارون الرشید پرهیز می کردند، هارون اهل بیت(ع) و پیروان آنان و به ویژه امام کاظم(ع) را در تنگنا قرار داد.
حضرت کاظم(ع) در آن شرایط و نیز در پی سخت گیری حاکمیت بر علویان، تمام توان خود را برای رسیدن به هدف های الهی و انجام دادن وظایفی که بر دوش داشت، به کار بست. او سیاست های هارون را به خوبی می شناخت و می دانست که تصمیم نهایی هارون، از میان برداشتن اوست. امام این مطلب را نیز دریافته بود که هارون، حتی میانجیگری اطرافیان خود را دراین باره نمی پذیرد. بنابراین، با ایستادگی در برابر خواسته های هارون، همه سختی ها را به جان خرید.
آن بزرگوار، وظایف خود را با دقت و ژرف نگری به انجام رساند و به امامت فرزندش علی بن موسی الرضا(ع) وصیت کرد. سرانجام در زندان سندی بن شاهک، در روز 25 رجب سال 183 ه .ق به شهادت رسید و در گورستان قریش در بغداد به خاک سپرده شد.[9]
لقب ها
حضرت موسی بن جعفر(ع) را صابر، الزاهر یعنی درخشنده، عبد صالح، الوفی به معنای وفاکننده به عهد، سید و امین خطاب می کردن، ولی آخرین لقبی که حضرت امام کاظم(ع) با آن خوانده می شد، باب الحوائجه. این لقب در واگویه های مردم شهرت زیادی داره. عموم مردم و حتی خواص معتقدن که هر غم زده ای اون حضرت رو واسطه قرار بده، خداوند گرفتاریش رو برطرف می کنه. شیعیان آن حضرت، بلکه تمام مسلمانان با همه گرایش ها و اختلاف سلیقه های اجتماعی و علمی، به باب الحوائج بودن موسی بن جعفر(ع) ایمان دارن. ابوعلی خلال، پیشوای حنبلیان می گه:
در هر گرفتاری سختی که برای برطرف شدن آن نزد قبر موسی بن جعفر رفتم، خداوند آن گونه که دوست می داشتم، گره از کارم باز کرد.
از امام شافعی نیز نقل شده: «قبر موسی کاظم، نوش داروی آزموده شده است».[14]
پی نوشتها:
[9]. سید منذر حکیم و سید عبدالرحیم موسوی، پیشوایان هدایت، باب الحوائج امام موسی کاظم(ع)، ترجمه: سید حسین اسلامی اردکانی، مجمع جهانی اهل بیت، 1385، چ 1، ص 60.
[10]. باقر شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام کاظم(ع)، ترجمه: محمدرضا عطایی، نشر کنگره جهانی حضرت رضا(ع)، 1368، ج 1، ص 19.
[11]. صحیفه امام کاظم(ع)، ص 6.
[12]. پیشوایان هدایت، باب الحوائج امام موسی کاظم(ع)، ص 20.
[13]. همان، ص 36.
[14]. همان، ص 56.
ممكن نیست كسی خلاف كند و آبرویش نرود
حضرت آیت الله جوادی آملی در نخستین جلسه درس اخلاق پنجشنبه های خود در سال جدید که در نمازخانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزار گردید، با اشاره به ماه پرفضیلت رجب و آمادگی انسان برای ورود به شهرالله بیان داشتند: ماه پربركت رجب را به همه شما تهنیت عرض میكنیم از ذات اقدس الهی مسئلت میكنیم همه ایام مخصوصاً این سه ماه پربركت رجب و شعبان و شهرالله را برای همه خیر و رحمت و بركت قرار بدهد و آن توفیق را عطا كند كه انسان به عنوان ضیف و مهمان این خاندان وارد صحنه قیامت شود.
ایشان در ادامه به شرح جمله قصار 31 نهج البلاغه حضرت امیرعلیه السلام پرداختند و اظهار داشتند: خدای سبحان در قرآن ما را به ایمان دعوت كرده است. از حضرت امیر سؤال كردند كه ایمان چیست؟ حضرت در اینجا می فرماید «الاِْیمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى الصَّبْرِ، وَالْیقِینِ، وَالْعَدْلِ، وَالْجِهَادِ»؛ ایمان چهار عنصر محوری دارد كه آن عناصر چهارگانه عبارت است از صبر و بردباری از یك طرف، یقین از طرف دیگر، عدل از طرف سوم و جهاد از طرف چهارم.
ایشان ادامه دادند: در لغت ایمان به معنای اعتقاد و عقیده قلبی نیست «آمن» یعنی «دخل فی المأمن» كسی كه وارد دژ و حصن و قلعه شد میگویند «آمَنَ» چون عقیده باعث حفظ انسان در دنیا و آخرت است.
معظمله اذعان داشتند: وجود مبارك حضرت امیر انسان را تشریح میكند تا آدم بدانند كه در کجا مشكل دارد تا ان را رفع کند، اینكه خدا قرآن را به عنوان شفا معرفی كرده است و اینكه وجود مبارك حضرت امیر، رسول گرامی را طبیب معرفی كرده است برای این است كه اینها این صحنه را خوب تشریح میكنند، بیماریها را مشخص میكنند، درمان این بیماری ها را هم بازگو میكنند.
حضرت آیت الله جوادی آملی ابراز داشتند: قرآن میگوید این استادی كه در حوزه یا دانشگاه است وقتی در فضای جامعه یا در فضای حوزه و دانشگاه راه میرود باید طوری باشد كه مثل نوری باشد كه همه از او بهره ببرند، كدام طلبه یا دانشجوست كه وقتی استادِ باعمل را ببیند به او اقتدا نكند. اینكه میگویند جهاد نفس، جهاد اكبر است این تشبیه نیست، تمثیل نیست، یك واقعیتی است، یك زنگ درونی است، یک جنگی است بین اندیشه و انگیزه انسان که هوس، شهوت و غضب یك چیز میخواهد اما عقل عملی چیز دیگری میخواهد. این جنگ هست. در این مبارزه اگر هوس پیروز شد این عقل را به اسارت میگیرد در نتیجه از عقلِ اسیر كاری ساخته نیست لذا فرد میشود عالِم بیعمل.
ایشان با اشاره به آیات قرآن كریم بیان داشتند: كار حرام اینطوری نیست كه با گذشت زمان اثرش از بین برود، ممكن نیست كسی خلاف بكند و آبرویش نرود! بعضیها ترس از جهنم دارند، بعضیها شوق به بهشت دارند، بعضیها برتر از اینها فكر میكنند از مولایشان خجالت میكشند كه گناه كنند، بعضیها هیچ كدام از این سه امر نیستند فقط از آبرویشان میترسند فرمود، لااقل در دنیا نه بیراهه برو نه آبروی كسی را ببر! اول امر كه ذات اقدس الهی ما را از جهنم نترساند؛ دراین چند آیه سوره علق كه اول نازل شد اصلاً سخن از جهنم نیست بلکه سخن از حیاست كه آیا انسان نمیداند كه خدا او را میبیند؟! بعدها كه تربیت اثر نكرد نبوت نزول آیات جهنم فرارسید.
منبع: خبرگزاری رسمی حوزه- 97/1/16
دو توصیه امیرالمومنین علیه السلام پیرامون روابط اجتماعی
قال امیرالمومنین علیه السلام: علَيكُم بِالتَّواصُلِ وَالتَّباذُلِ و إيّاكُم و التَّدابُرَ والتَّقاطُعَ.
حضرت علی علیه السلام فرمودند: بر شما باد به ارتباط و بخشش به يكديگر و دوري گزيدن از جدايي و پشت كردن به يكديگر.
مردم را از دست مدیران اشرافی نجات دهیم!
انقلاب اسلامی چندی است که با آفتی جدی به نام «اشرافیت مدیریتی» و شکلگیری طبقه «مدیران اشرافی» مواجه شده است. این آفت نشانههایی دارد که از جمله آن «جدا شدن مسئولان از عامه مردم»، «پیگیری خواستههای طبقه خاص و ممتاز»، «بیتوجهی به اقشار محروم و مستضعف»، «افتادن در ورطه مسابقه کسب ثروت» و نهایتاً «سبک زندگی تجملی، اشرافی و به دوراز مردم مستضعف» می باشد
مبارزه تبعیض و اشرافیگری مسئولان از جمله مهمترین دغدغههای امام راحل عظیمالشأن (رحمه الله علیه) و رهبر معظم انقلاباسلامی (مدظله العالی) بوده و رهبران انقلاباسلامی بارها در بیانات خود به اهمیت این نکته سفارش و توصیه کردهاند. اما در مقطع زمانی اخیر این مهم در سخنان رهبر معظم انقلاباسلامی بسامد بیشتری یافته بهگونه ای که در بازه زمانی یک ماه اخیر در دو سخنرانی مختلف نسبت به خطر اشرافیت مسئولان هشدار دادهاند. ازاین رو به نظر می رسد در شرایط کنونی کشور بیش از گذشته از این ناحیه آسیب پذیر بوده و لازم است ابعاد این مسئله موردبررسی قرار گیرد.
واکاوی شرایط کشور نشان میدهد انقلاباسلامی چندی است که با آفتی جدی به نام «اشرافیت مدیریتی» و شکلگیری طبقه «مدیران اشرافی» مواجه شده است. این آفت نشانههایی دارد که از جمله آن «جدا شدن مسئولان از عامه مردم»، «پیگیری خواستههای طبقه خاص و ممتاز»، «بیتوجهی به اقشار محروم و مستضعف»، «افتادن در ورطه مسابقه کسب ثروت» و نهایتاً «سبک زندگی تجملی، اشرافی و بهدوراز مردم مستضعف» برخی از علائم این بیماری است. عجیب نیست که در سالهای اخیر بیشتر مدیران مناطق شمال تهران و بعضاً ویلانشینی در اطراف تهران را برای سکونت گزیدهاند، همزمان با مسئولیت دولتی، از ثروتاندوزی در کسبوکارهای شخصی دست نکشیدهاند و فرصتهای ویژهای(!) برای آقازادههای خود فراهم آوردهاند. نمیتوان از مدیری که باوجود کهولت سن هموغم خود را معطوف به کسبوکار و شرکتهای خانوادگی واردات، برجسازی و. . . کرده است، انتظار توجه به معیشت جامعه داشت و نباید توقع داشت مدیری که کالا و خودروی لوکس خارجی را مصرف میکند، دغدغه بیکاری کارگر و مهندس جوان ایرانی را داشته باشد. شرح این قصه پرغصه فراتر از مجال محدود این سطور است، اما با تلخی باید بپذیریم که تعداد متنابهی از مدیران دولتی بهرغم ممنوعیت صریح در اصل 141 قانون اساسی همزمان به مدیریت در بخش خصوصی مشغولاند.
ناگفته پیداست که نمیتوان از مدیری که خوشنشینی در خانه 45 میلیاردی در ولنجک را برگزیده یا سرگرم دل مشغولی های اقتصادی شخص خود و خانوادهاش است، انتظار داشت که درد حاشیهنشینان بیبضاعتی را بفهمد که کل امیدشان به یارانه ناچیز ماهانه است، یا حال زن سرپرست خانواری را درک کند که برای خرجی خود و فرزندانش، خود را به مشقت فراوان میاندازد، یا حس پدری را بفهمد که چند فرزند بیکار و فارغالتحصیل دانشگاه دارد یا مصائب مردم رنجدیده جنوب غرب کشور بر اثر ریزگردها را اندکی متوجه شود.
نفوذ اشرافیت در میان مدیران کشور که به شکلگیری طبقهای جدید انجامید، چیز تازهای نیست، قدمت آن به حدود سه دهه پیش بازمیگردد؛ زمانی که در دوره موسوم به سازندگی صراحتاً از مانور تجمل سخن به میان آمد، به بهانه پذیرایی از مهمانان خارجی، کاخهای رژیم ستمشاهی گشوده شد و تجملگرایی در سبک زندگی شخص و نیز دکوراسیون اتاقهای مدیران ظهور و بروز پیدا کرد. این زمان بود که مسابقه اشرافیت میان برخی از مدیران به راه افتاد و روزبهروز آنها را از جامعه دور کرد. اما نسلی از مدیران که چند سالی بهواسطه گردش نخبگانی، از قدرت دور بوده و در بخش خصوصی مشغول فعالیت بودهاند و احتمالاً نیز در همین دوره ثروت میلیاردی خود را چندبرابر کردند، چندسالی است - باز به همان دلیل گردش نخبگانی به سویی دیگر- راهی میز و صندلیهای پیشین خود شده و سکاندار مسئولیتهای مهم اجرایی شدهاند. این دسته از مدیران که دیگر به سبک زندگی تاجرمآبانه و سرمایهداری عادت کردهاند، گویی فراموش کردهاند که مسئولیتی که به آنها سپرده میشود ماحصل خون نزدیک به 300 هزار شهید گلگونکفن است و خزانه بیتالمال غیر از حساب شرکتهای خصوصی مایملک خودشان است. اگر تا دیروز در بخش خصوصی که در مالکیت تام و تمام خودشان بوده، به صندوق دخل بنگاه خود بهعنوان جیب شخصی خود و خانوادهشان نگریستهاند، باید بپذیرند که خزانه کشور و دارایی ملت، اینچنین نیست و ریال به ریال آن در دو دنیا مورد سؤال قرار میگیرد.
بعید است که کسی از مدیرانی که فیشهای نجومیشان مردم را در بهت و حیرت فروبرد این واقعیتها را نداند، پس چگونه با چنین دریافتیهایی مواجهیم. در پاسخ باید گفت دلیل را باید در جدیتر شدن خطر «اشرافیت» در میان نخبگان و مسئولان دانست. زمانی که فرهنگ و الگوی اشرافیت در نظام مدیریتی کشور حاکم شود، اولاً مسابقه زراندوزی میان دستاندرکاران به راه میافتد، ثانیاً فرهنگ تکنوکراتیک لیبرال که فساد را لازمه پیشرفت میداند غلبه پیدا میکند، مسئولان نسبت به اقشار مستضعف و محروم جامعه بیتفاوت میشوند و نهایتاً طبقهای از مدیران اشرافی مسلک در مصدر امر قرار میگیرند که تنها منافع قشر خاصی از سرمایهسالاران و مرفهین بیدرد را پیگیری میکنند. نمونه تام و تمام چنین ساختاری را در کشورهای غربی دارای نظام سرمایهداری میتوان دید که حاکمیت یک درصد اشراف، 99درصد مابقی را به واکنش وامیدارد.
اکنون به کشور خود نگاه کنیم. چهار دهه پیش در این کشور انقلابی رخ داد که پیشبرنده اصلی آن مستضعفان بودند و نظام برخاسته از آن مردم را ولینعمت مدیران میانگاشت. اکنون مدیرانی – هرچند قلیل شمار- یافت میشوند که تفرعنآمیز به مردم مینگرند و خزانه بیتالمال مسلمین را تأمینکننده «هزینههای اوقات فراغت فرزندان خود» میانگارند. روشن است که هیچ نسبتی میان این دسته از مدیران با گفتمان انقلاباسلامی وجود ندارد، اما معالأسف هزینههای آن بهپای نظام مقدس جمهوری اسلامی میرود. دلیل آن نیز وجود نگاهی خطرناک است که به دنبال تغییر هویت جمهوری اسلامی است بهگونهای از این نظام، تنها نامی بهظاهر باقی بماند. همگی شنیدهایم که امام راحل عظیمالشأن چگونه در برابر اشرافیت دولتی هشدار داد و فرمود: «آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیسجمهور ما خداینخواسته، از آن خوی کوخنشینی بیرون برود و به کاخنشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا میشود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخنشینی پیدا کنند خداینخواسته، و از این خوی ارزنده کوخنشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم.»
باری، صدای پای اشرافیت این بار بلندتر شنیده میشود و خطر آن بهمراتب جدیتر است. اگر تا دیروز اشرافیت خود را مزورانه پنهان میکرد، این بار آشکارا و بیمحابا در اتاق، خودرو، منزل و فیشهای حقوقی مدیران اجرایی لانه کرده و این بیماری روزبهروز دامن تعدادی بیشتر را میگیرد. اینک نیاز است که عزم ملی و مجاهدتی مخلصانه به میدان آید تا طومار مدیران اشرافیتگرا و طبقه مدیریت اشرافی مسلک را درهم پیچد.
منبع: سرمقاله روزنامه جوان-28/12/96
محورهای پژوهشی و تبلیغى ماه رجب
كلیاتی پیرامون ماه رجب
ماه رجب، ماه خدا
اعمال و آداب حضور معنوی در ماه رجب
سیره معصومین علیهم السلام و بزرگان در ماه رجب
ماه رجب و فرصت ها
مناسبت ها
اول رجب، ولادت امام باقرعلیه السلام (57 ه. ق)
فرمول زندگی معصومین علیهم السلام
امام باقرعلیه السلام و شرایط زمانه
چرا امام باقرعلیه السلام را شكافنده علوم می خوانند؟
سیره امام باقرعلیه السلام در برخورد با خلفاء
سیره امام باقرعلیه السلام در برخورد با علماء، شاگردان، زنادقه
سیره اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، خانوادگی و فردی امام باقرعلیه السلام
یاران و شاگردان مكتب امام باقرعلیه السلام
با توجه به تغییر شرایط زمانه و فاصله زیاد زمانی، ما چگونه می توانیم پیرو سیره امام باقرعلیه السلام باشیم؟
سوم رجب؛ شهادت امام هادی علیه السلام (42 سالگی، 254 ه. ق)
خلفای عصر امام هادی علیه السلام و شیوه برخورد آن ها با حضرت
چرا امام هادی و امام عسكری علیهما السلام را عسكریین علیهما السلام می نامند؟
فضائل و مناقب و كرامات حضرت هادی علیه السلام
ابعاد مختلف سیره امام هادی علیه السلام (سیاسی، اجتماعی، علمی، فردی، خانوادگی)
عنصر تقیه، وكالت و نیابت در عصر امام هادی علیه السلام
امام هادی علیه السلام و زمینه سازی برای غیبت امام زمان علیه السلام
امام هادی علیه السلام و زیارت جامعه كبیره (درس امام شناسی)
سامرا و تاریخچه سیاسی، دینی و علمی آن
مواعظ و كلمات حضرت هادی علیه السلام
دهم رجب؛ ولادت امام جوادعلیه السلام
چرا مأمون، دختر خود را به ازدواج امام جوادعلیه السلام در آورد؟
زمانه امام جوادعلیه السلام و اقدامات حضرت
امام جوادعلیه السلام و امامت در سن 9 سالگی
پای سخنان امام جوادعلیه السلام
كرامات، مناقب و فضائل حضرت جوادعلیه السلام
تربیت یافتگان مكتب امام جوادعلیه السلام
نظری به سیره امام جوادعلیه السلام در ابعاد مختلف
سیزدهم رجب
آغاز ایام البیض
ماه رجب، بركات و آداب آن
ایام البیض چیست و چه فضائلی دارد؟
اعتكاف، آداب و آثار آن
نگاهی به سنت های فراموش شده
ولادت امام علی علیه السلام
امام علی علیه السلام و ولادت در كعبه
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله و چگونگی تربیت امام علی علیه السلام
جایگاه فاطمه بنت اسد در پیشگاه پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله
فضائل، مناقب و كرامات امام علی علیه السلام
صبر علی علیه السلام و مصلحت اسلام
امام علی علیه السلام در زمان خلفا و حكومت های غاصبان
پای درس امام علی علیه السلام در نهج البلاغه
كاربرد نهج البلاغه در تبلیغ
امام علی علیه السلام و حضرت زهراعلیها السلام چگونه به تربیت اولاد پرداختند؟
امام علی علیه السلام، قبل از بعثت، بعد از بعثت، در زمان خلافت و زمان حكومت
پانزدهم رجب؛ وفات حضرت زینب علیها السلام (در 56 سالگی)
زینب كبری و صدیقه صغری
عالمه غیرمعلّمه، فهیمه غیرمفهّمه
زینب علیها السلام و حسین علیه السلام دو واژه همیشه با هم
فضائل، مناقب و كرامات حضرت زینب علیها السلام
زینب علیها السلام، پیام آور عاشورا
زینب علیها السلام در مقاطع مختلف
زمانه پیامبرصلی الله علیه وآله
امام علی علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام
امام حسن علیه السلام
امام حسین علیه السلام
امام سجاد علیه السلام
پای سخنان علی وار زینب علیها السلام
محورهای تبلیغی خطبه های حضرت
تربیت یافتگان مكتب زینب علیها السلام
بیست و چهارم رجب؛ فتح قلعه خیبر (توسط امام علی علیه السلام)
یهود و مبارزه با اسلام
پیامبرصلی الله علیه وآله و سه دسته از دشمنان
كفار و مشركین
یهود
منافقین
نقش امام علی علیه السلام در جنگ ها (به ویژه خیبر)
ناگفته هایی از فتح قلعه خیبر
نقش جهاد در پیشبرد اهداف مكتب اسلام
بیست و پنجم رجب؛ شهادت امام كاظم علیه السلام (55 سالگی)
امام كاظم علیه السلام و شیوه مبارزاتی حضرت
منشور خردگرایی (مواعظ امام كاظم علیه السلام به هشام)
فضائل، مناقب و كرامات حضرت موسی بن جعفرعلیهما السلام
سیره تربیتی امام كاظم علیه السلام
امام كاظم علیه السلام و زندان های مختلف
فرزندان و تربیت یافتگان امام كاظم علیه السلام
بهترین بهره برداری از مجالس ذكر مصیبت چیست؟
شهادت حضرت موسی بن جعفرعلیهما السلام، علل، زمینه ها و آثار
بیست و ششم رجب؛ وفات حضرت ابوطالب علیه السلام (10 بعثت)
نقش ابوطالب در موفقیت پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله
چرا سال دهم بعثت عام الحزن نامیده شد؟
خفتگان در قبرستان ابوطالب علیه السلام
بیست و هفتم رجب؛ بعثت پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله
علل، زمینه ها، عوامل و آثار بعثت
آیا هر جاهلیتی، بعثتی نو و جدید می طلبد؟
انقلاب اسلامی ایران در راستای بعثت پیامبرصلی الله علیه وآله
بعثت پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله در مقایسه با بعثت انبیاء الهی
ما و بعثت پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله
جزیرة العرب و جهان در آستانه بعثت
علل و عوامل موفقیت سریع بعثت
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 21 .