يه كتاب بسيار زيبا
                    11 دی 1398                 
                                        
                        
            
            همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد؛ من پشت در اتاق را می دیدم، برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود کنار در اتاق عمل و ذکر می گفت.کمی آن طرف تر، در داخل یکی از اتاق های بخش، یک نفر در مورد من با خدا حرف می زد!  من او را هم می دیدم؛ داخل بخش… بیشتر »
 1 نظر