مبنای تربیتی
از عواملی که در انجام عمل تأثیر فراوان و چشمگیری دارد، انگیزه (داعی) است. نقش و تأثیر انگیزه به حدّی است که میتوان گفت بدون آن، انجام هر عملی غیرممکن یا بسیار دشوار خواهد بود؛ چنانکه گاهی انگیزه، امر غیرممکن و دشوار را ممکن و آسان میسازد.
امام علی(علیه السلام) میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَى مُوسَى(علیه السلام)مَنْ أَحَبَّ حَبِيباً أَنِسَ بِهِ وَ مَنْ أَنِسَ بِحَبِيبٍ صَدَّقَ قَوْلَهُ وَ رَضِیَ فِعْلَهُ وَ مَنْ وَثِقَ بِحَبِيبٍ اعْتَمَدَ عَلَيْهِ وَ مَنِ اشْتَاقَ إِلَى حَبِيبٍ جَدَّ فِي السَّيْرِ إِلَيْهِ؛[1] به راستی خداوند به موسی(علیه السلام) وحی فرمود: کسی که حبیبی را دوست بدارد، با او انس میگیرد و هر کس با محبوبش انس بگیرد، سخن او را تصدیق میکند و کار او را میپسندد و اگر کسی به حبیبش اطمینان داشته باشد، به او اعتماد میکند و مشتاق او میشود و کسی که مشتاق محبوبش باشد، برای رسیدن به او [در آشکار و نهان] تلاش میکند.»
یکی از مهمترین تأثیرات تبشیر، ایجاد انگیزه قوی در طرف مقابل برای رسیدن به هدف و نتیجه است.
اصل تربیتی
تربیت عموماً و تربیت دینی خصوصاً، مستلزم تن دادن به تکالیف دینی است و این امر فینفسه ممکن است رغبت و اشتیاق را از انسان ـ مگر اولیای الهی ـ بگیرد؛ حال باید به طریقی سنگینی تکلیف را کاست تا قبول تکالیف میسّر شود. یکی از اموری که سنگینی انجام تکالیف را به اشتیاق و رغبت تبدیل میکند، تبشیر و تشویق است.
تعریف تبشیر
راغب اصفهانی در تعریف تبشیر میگوید: «اَبْشَرْتُ الرَّجُلَ وَ بَشَّرْتُهُ»[2] یعنی خبر خوشحالکننده دادم و صورتش بشاش و منبسط شد. راز مسئله در این است که وقتی انسان خوشحال میشود، خون در بدن او به جریان میافتد مانند جاری شدن آب در درخت؛ به همین جهت به خبر خوشحالکننده و نشاطآور «بشارت» میگویند.
بنابراین، تبشیر به معنی بشارت دادن به عطایا و هدایایی است که پس از به دوش کشیدن تکالیف به فرد ارزانی میشود و مظهری از فضل و رحمت بیپایان الهی است.
جایگاه تبشیر
در منابع دینی بر اهمیت تبشیر بسیار تأکید شده است. قرآن کریم درباره اهمیت تبشیر نکات بسیار برجسته و کلیدی بیان نموده است که میتواند قابل توجه مربیان، مبلغان و… باشد.
الف) اهمیت مبشرّان
گاهی قرآن کریم برای بیان اهمیت تبشیر جایگاه والای مبشرّان و انواع آن را مورد توجه قرار میدهد. در این زمینه آیات متعددی وارد شده است، از جمله:
۱. خدای بشارتدهنده
در سوره توبه میخوانیم: [اَلَّذينَ امَنُوا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فى سَبيلِ اللَّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَاَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَاللَّهِ أُوْلَئكَ هُمُ الْفَائزُونَ یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فیها نَعیمٌ مُقیمٌ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ][3]؛ «کسانی که ایمان آوردند و هجرت کرده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کردند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنان رستگارانند. پروردگارشان آنها را به رحمتی از ناحیه خود و خشنودی (خویش) و باغهای بهشتی بشارت میدهد که در آن نعمتهای پایدار دارند و جاودانه در آن باغها (و در میان نعمتها) خواهند بود؛ زیرا پاداش عظیم نزد خداوند است.»
در این آیه خداوند خود را مبشّر معرفی میکند که نشانه اهمیت تبشیر است و به بشارتهایی چون: رستگاری، رحمت الهی، خشنودی خداوند، باغهای بهشتی، نعمتهای پایدار و خلود در بهشت اشاره شده است.
۲. پیامبر مبشّر
قرآن میفرماید: [وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا][4]؛ «(ای پیامبر) ما تو را جز به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده نفرستادیم.»
۳. قرآن مبشّر
خداوند میفرماید: ]الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَي عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَهُ عِوَجا قَيِّماً لِّيُنذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِن لَّدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً[[5]؛ «حمد مخصوص خدایی است که این کتاب (آسمانی) را بر بنده (برگزیدهاش) نازل کرد و هیچگونه کژی در آن قرار نداد، در حالی که ثابت و مستقیم و نگاهبان کتابهای (آسمانی) دیگر است تا (بدکاران را) از عذاب شدید او بترساند و مؤمنانی را که کارهای شایسته انجام میدهند بشارت دهد که پاداش نیکویی برای آنهاست.»
قرآن کریم در این آیه خود را که معجزه ماندگار الهی است، مبشّر برای مؤمنان معرفی میکند. علامه طباطبایی(ره) ذیل آن مینویسد: «چون کتاب و قرآن خودش مستقیم است و بر غیر خودش قیّم است، پس میتواند انذار و بشارت برای دیگران باشد.»[6]
ب) اهمیت تبشیر
بشارت و تبشیر چنان از اهمیت برخوردار است که قرآن کریم در آیات متعددی (بیش از ده آیه) هدف بعثت انبیا و پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) را بشارت شمرده است، که در اینجا تنها به چند آیه اشاره میشود:
۱. درباره پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرماید: [وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا][7]؛ «ما تو را جز به عنوان بشارتدهنده و انذارکننده نفرستادیم.» در سوره اسرا آیه 105 نیز عین همین عبارت آمده است.
در سوره احزاب میخوانیم: ]إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا[[8]؛ «[ای پیامبر!] ما تو را گواه فرستادیم و بشارتدهنده و انذارکننده.» عین همین عبارت در سوره فتح آیه هشتم نیز آمده است.
۲. درباره حضرت مسیح(علیه السلام) میخوانیم: [إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَ مُبَشِّرَاً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعدِي][9]؛ «من فرستاده خدا به سوی شمایم، در حالی که تصدیقکننده کتابی که قبل از من فرستاده شده (تورات) هستم و بشارتدهنده به رسولی که بعد از من میآید…»
۳. درباره تمام پیامبران میفرماید: ]وَ مَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ[[10]؛ «ما پیامبران را جز (به عنوان) بشارتدهنده و بیمدهنده نمیفرستیم.» عین همین عبارت در سوره کهف آیه 56 نیز آمده است.
و در سوره نساء میخوانیم: [رسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلاَّ يَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ][11]؛ «پیامبرانی که بشارتدهنده و بیمدهنده بودند تا بعد از آنان، حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند.»
این آیات به خوبی نشان میدهند که یکی از مهمترین اهداف بعثت پیامبران، تبشیر و بشارت بوده که نشانه اهمیت بالای آن است.
____________________________________________________
پی نوشت ها:
[1]. ارشاد القلوب، حسن بن ابی الحسن دیلمی، انتشارات شریف رضی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ص ۱۰۰.
[2]. المفردات فی غریب القرآن، ابوالقاسم حسین راغب اصفهانی، دفتر نشر الکتاب، تهران، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق، ص ۴۸ (با کمی تلخیص و ویرایش).
.[3]توبه/ ۲۰ - ۲۲.
[4]. فرقان/ 56.
[5]. کهف/ ۱ - ۲.
[6]. تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج ۱۳، ص ۳۳۰.
[7]. فرقان/ 56.
[8]. احزاب/ ۴۵.
.[9]صف/ ۶.
.[10]انعام/ ۴۸.
[11]. نساء/ ۱۶۵.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان، شماره 205.