1. مرحوم قطب الدّين راوندى روايت كرده است:
روزى از امام جعفر صادق عليه السلام سؤ ال كردند: روزگار خود را چگونه سپرى مى فرمائى؟
حضرت در جواب فرمود: عمر خويش را بر چهار پايه و ركن اساسى سپرى مى نمايم:
مى دانم آنچه كه روزى براى من مقدّر شده است، به من خواهد رسيد و نصيب ديگرى نمى گردد.
مى دانم داراى وظائف و مسئوليّت هائى هستم، كه غير از خودم كسى توان انجام آن ها را ندارد.
مى دانم مرا مرگ در مى يابد و ناگهان بدون خبر قبلى مرا مى ربايد؛ پس بايد هر لحظه آماده مرگ باشم.
و مى دانم خداى متعال بر تمام امور و حالات من آگاه و شاهد است و بايد مواظب اعمال و حركات خود باشم.(1)
2. در روايات متعدّدى وارد شده است:
هرگاه كه امام جعفر صادق عليه السلام در باغستان و مزرعه، بيل در دست داشته و مشغول كشاورزى و كارگرى مى بود؛ و اصحاب و دوستان، حضرت را با آن حالت مشاهده مى كردند، عرضه مى داشتند: ياابن رسول اللّه! چرا در اين موقعيت خود را به زحمت انداخته ايد؟!
اجازه فرمائيد تا ما كمك كنيم و شما استراحت نمائيد؟
حضرت در جواب مى فرمود: مرا به حال خود وا گذاريد، من علاقه مندم كه خداوند مرا در حالتى مشاهده نمايد كه با دست خود زحمت مى كشم و كار مى كنم و جسم خود را براى بدست آوردن روزى حلال به زحمت و مشقّت انداخته ام.(2)
3. بعضى از بزرگان همانند مرحوم إ ربلى حكايت كرده اند:
روزى مگسى بر صورت منصور دوانيقى نشست و منصور با دست خود آن را دور ساخت، مگس بار ديگر برگشت و بر همان جاى اوّل نشست و باز منصور آن را دور كرد.
و اين كار چند مرتبه تكرار شد تا آن كه منصور به خشم آمد، در همان حال، امام جعفر صادق عليه السلام وارد شد.
منصور گفت: ياابن رسول اللّه! خداوند متعال براى چه مگس را آفريده است؟
حضرت در پاسخ فرمود: براى آن كه به وسيله آن، جبّاران را ذليل و متواضع گرداند.(3)
4. مرحوم نراقى در كتاب ارزشمند خود آورده است:
شخصى نزد امام جعفر صادق عليه السلام حضور يافت؛ و عرضه داشت: ياابن رسول اللّه! پدرم پير و ضعيف گشته است به طورى كه همانند بچّه كوچك بايد در خدمت او باشم؛ و نيز او را براى قضاء حاجت بغل مى كنم.
حضرت فرمود: چنانچه توان داشته باشى بايد اين كار را ادامه دهى؛ و نيز بايد با كمال ملاطفت و مهربانى برايش لقمه بگيرى و دهانش بگذارى.
و انجام اين امور فرداى قيامت، راه ورود به بهشت را برايت آسان مى گرداند.(4)
5. صفوان جمّال حكايت كند:
روزى در خدمت آن حضرت بودم، كه فرمود: اى صفوان! آيا تعداد سفيران و پيامبرانى را كه خداوند متعال براى هدايت بندگان؛ مبعوث گردانيده است، مى دانى؟
عرض كردم: خير، نمى دانم.
امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند يك صد و بيست و چهار هزار پيغمبر بر انگيخت و به همان تعداد نيز وصىّ و جانشين منصوب و معرّفى كرده، كه تمامى آن ها اهل صدق حديث و اداى امانت و زاهد در امور دنيا بوده اند.
سپس حضرت در ادامه فرمايش خود افزود: خداوند متعال پيغمبرى بهتر و با فضيلت تر از حضرت محمّد مصطفى صلى الله عليه و آله نفرستاد.
و نيز جانشينى بهتر و با فضيلت تر از جانشين آن بزرگوار يعنى؛ حضرت اميرالمؤ منين امام علىّ بن ابى طالب عليه السلام معرّفى نكرده است.(5)
1. مستدرك الوسائل : ج 12، ص 172، ح 15.
2. كافى : ج 5، ص 76، بحارالا نوار: ج 47، ص 57، وافى : ج 17، ص 30 و 36.
3. كشف الغمّة : ج 2، ص 373.
4.جامع السّعادات : ج 2، ص 265.
5.بحارالا نوار: ج 16، ص 352، به نقل از اختصاص شيخ مفيد.
منبع:
چهل داستان وچهل حدیث از امام جعفر صادق علیه السلام، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی-پایگاه اطلاع رسانی معارف اهل بیت علیهم السلام