نسخهpdfچندکتاب با موضوع سیره رفتاری و زندگانی امام رضا علیه السلام
پرسمان/اجتماعی/عفاف و حجاب
پرسش
🔸️دختر جوانی دارم که ذاتا دختر خوبی می باشد اما چند وقتی است که پنهانی سیگار می کشد، دیگر نماز نمی خواندو دچار آسیب های فضای مجازی شده است؛ چند وقت پیش نیز با او دعوایم شد که متاسفانه منجر به فاصله گرفتن او از خانواده گشت. چگونه رفتار کنم که موثر واقع شود؟
✅️ پاسخ
🔹️متأسفانه گسترش عوامل فساد و انحراف در اين زمان عموم جوانان را در معرض خطرهای اعتقادی و اخلاقی قرار داده است و برخورد تند و تهديدآميز و تذکرهای مکرر و مستقيم غالبا نتيجه معکوس میدهد.
🔹️و لازم است پدر و مادر و بزرگان فاميل سعی کنند با ملايمت و مدارا و رفتار محبتآميز آنها را نسبت به خانواده و دوستان صالح علاقهمند کنند، و از دخالت مسقيم و تحقيرآميز خودداری ورزند، و به طور غير مستقيم بکوشند با دوستان ناصالح ارتباط برقرار نکنند.
🔹️حاصل آنکه سه نکته را رعايت کنيد:
۱- جلب محبت و حفظ روابط عاطفی با جوانان
۲-مدارا و ملايمت در رفتار
۳-نظارت غيرمستقيم بر کارهاي آنان و سعی در ارتباطشان با افراد صالح و مطالعه کتابهای مفيد و شرکت در جلسات سازنده.
🔹️اينگونه ابتلائات از آزمايشهای سختی است که خدای متعال براي بعضي از بندگانش پيش میآورد. و البته از دعا و توسل حداکثر استفاده را بايد کرد، هم برای خودمان و هم برای جوانانمان.
📚 آیت الله مصباح یزدی، پرسش و پاسخ های سایت mesbahyazdi.ir
چرا به هنگام خواندن نماز مردان جلوتر از زنان می ایستند؟
مقدمه:
یکی از موضوعاتی در باب احکام و چرایی ان مورد سؤال و گفتگو قرار دارد این است که چرا در هنگام نماز، “مرد باید جلوتر از زن بایستد؟
در ابتدا باید گفت که فقهاء در لزوم و عدم لزوم عقب تر ایستادن خانم ها از مردها در نماز اختلاف نظر دارند و لزوم این مسئله مورد اتفاق تمام فقهاء و مراجع تقلید نیست.
بلکه بعضی از مراجع معظم تقلید حکم به لزوم عقب ایستادن خانم ها داده اند. اما بعضی دیگر از مراجع این حکم را لازم ندانسته و فرموده اند:
اگر جلوتر از مرد هم بایستد اشکال ندارد، ولی بهتر است زن عقب تر از مرد بایستد و بعضی دیگر عقب تر ایستادن زن از مرد را احتیاط مستحب دانسته اند و بعضی هم جلوتر ایستادن زن و یا مساوی با مرد ایستادن زن را مکروه می دانند. (1)
در این فرصت بر آن شده ایم ابتدا اشاره ای به مصالح ومفاسد احکام داشته باشیم. در ادامه به بعضی جکمت های سوال فوق پاسخ داده و در پایان نظر علما و مراجع تقلید معاصر را اشاره خواهیم کرد .با ما همراه باشید.
صفحات: 1· 2
آیا واقعاً امام صادق چهار هزار شاگرد پرورش داد؟
این تعداد با توجه به محدودیتهای حکومتی و شهری مدینه، قابل پذیرش است؟
پاسخ:
آنچه در نقلها آمده آن است که چهار هزار نفر از ایشان نقل قول کردهاند نه آنکه مانند شاگردانی به صورت مرتب خدمت ایشان میرسیدند.
با این وجود، باید به نکات ذیل توجه کرد:
1. زمان امامت امام صادق(ع)، دوران طلائی شیعه میباشد. به جهت درگیریهایی که بین دو جریان اموی و عباسی وجود داشت، فضای اجتماعی کمی بازتر شده و موقعیتی به وجود آمد که امام توانست در آن، شاگردان بسیاری را تربیت کند و روح تازهای در کالبد شیعه بدمد.
2. برخی از مورخان و محدثان بیان داشتهاند که چهار هزار نفر از امام صادق(ع)، روایت نقل کردهاند: » محدثان اسامی راویان ثقهای که با وجود اختلاف نظرات و اعتقاداتشان، از امام صادق(ع) نقل میکردند را چهار هزار نفر دانستهاند».[1]
همانگونه که از این نقل به دست میآید، تعداد کسانی که از ایشان نقل قول کردهاند، چهار هزار نفر بودهاند و این لزوماً بدان معنا نیست که تمام این افراد، شاگرد حضرتشان(به معنای واقعی کلمه) بوده باشند بلکه ممکن است بسیاری از آنان تنها مدت بسیار کوتاهی امام را دیده و از ایشان خبر نقل کردهاند.
3. در علم حدیث، ناقل(نقل کننده) و منقول عنه( کسی که خبر از او نقل میشود) را شاگرد و استاد نیز میگویند؛ لذا این احتمال وجود دارد که آنچه به عنوان وجود چهار هزار شاگرد برای امام صادق(ع) عنوان میشود، از این اصطلاح نشأت گرفته باشد. بنابر این داشتن چهار هزار شاگرد برای امام صادق(ع) بر اساس این اصطلاح خاص است ولی دلیلی در وجود این تعداد شاگرد (به معنای رایج شاگرد بودن) وجود ندارد.
4. طبیعی است که شاگردان آن حضرت را هر تعداد بدانیم، تأثیری در شخصیت، مقام و ارزشمندی آن امام همام برای ما ندارد و ما در هر صورت ایشان را در بالاترین درجه و مقام میدانیم.
[1]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 247، انتشارات علامه، قم، چاپ اول، 1379ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، النص، ص 284، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ سوم، 1390ق.
منبع:سایت اسلام کوئست-بلاغ
چرا ما هر ساله با دهان روزه راهپیمایی میرویم!؟
با تامل در آموزه های قرآنی و سیره اهل بیت علیهم السلام و تحلیل رفتار وحشیانه اشغالگران قدس، می توان چندعلت را برای این حماسی بیان کرد؛
دلیل اول-((احساس وعاطفه انسانی))
ما پیش از اینکه مسلمان و یا ایرانی باشیم انسان هستیم که دارای احساس و عاطفه می باشیم و هرگز نمی توانیم مشکلات و سختی هم نوعان خود را ببینیم ولی بی تفاوت باشیم و از کنارش بگذریم بلکه ما انسان ها روح واحدیم در جسم های متعدد، از همین رو رنج و درد همنوعان رنج و درد ماست چراکه:
بنی ادم اعضای یکدیگرند که درآفرینش زیک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
سال ها است بیگانه ای با حمایت دولت های غربی و اروپایی وارد سرزمین فلسطین شده است مرد و زن، بزرگ و کوچک را بی رحمانه می کشد و سرمایه انها را غارت می کند ما به عنوان انسان نه مسلمان، نمی توانیم فریاد مظلومانه انها رابشنویم ولی بی تفاوت بمانیم. کمترین کار همین حمایت معنوی است که با راهپیمای انجام می دهیم.
آیا خدایی که خشمگین بشه خدای ساختگی است؟
شبهه
به نظر من خشم از ناکامی میاد خدایی که خشمگین بشه خدای ساختگی این هاست تا خودشون خدایی کنند
✅ پاسخ
🔻پیش از پاسخ به این شبهه ابتدا ببینیم معنای غضب و صفت مقابل آن یعنی رحم چیست؟
🔻 رحم و رحمت در اصل لغت به معنى حالت نفسانى خاصى است که موقع مشاهده منظره نیازمندان و بیچارگان به انسان دست مىدهد و او را وادار مىکند که براى رفع نواقص و تأمین احتیاجات آنان بکوشد. اما با تحلیل این معنا میتوان فهمید که مغز و روح این صفت در حقیقت عبارت است از “بخشش و عطا براى رفع نیازمندىها” (یعنى جوهره معناى رحم و حقیقت آن، این است).
با توجه به اینکه انفعال در ذات خداوند سبحان راه ندارد، هرگاه صفت رحم در مورد خداوند به کار رود، منظور همین جوهره معناى رحم است، نه آن حالت نفسانى، چون تغییر حالت براى خداوند محال است.
غضب نیز حالتى است که براى رفع ناملایمات و انتقام عارض انسان مىگردد که آن نیز در مورد خداوند عبارت است: از کیفر عذاب. این معنا در روایات نیز اشاره شده است. (اصول کافى، ج 1، ص 110.)
🔹بنابراین معنای رحمت و غضب در مورد خداوند با انسان ها یکی نیست. رحمت خدا به معنى نعمت بخشى و غضب خدا به معنى مجازات و عذاب کردن است، نه تغییر حالت نفسانى که معناى لغوى بوده و در مورد انسانها صادق است.
با این توضیح معلوم میشود که از آفریدگار توانا که سرچشمه خورشید مهربانی است، جز اقیانوس رحمت و صمیمیت جاری نمی شود، و با کینه توزی و زمینه کینه ورزی بیگانه است. (و چون مهربان است در توبه را به روی بندگانش باز گشوده است)
بنابراین غضب به معنی عصبانی شدن و خشمناک شدن نیست بلکه به معنای کیفر ستمکاران است که نتیجه عینی سرکشی آنهاست. یعنی کسی که گناهی انجام میدهد، در حقیقت خودش به خودش کیفر میدهد؛ مانند کسی که سمی میخورد، و خودش موجب هلاکت خودش میشود.
قرآن کریم می فرماید: «آنان که اموال یتیمان را به ستم می خورند، جز این نیست، که در شکم خود آتش فرو می برند. و به زودی در آتشی افروخته می افتند»(سوره نساء، آیه ۱۰)
بنابر این غضب خداوند به این معناست که برخی از انسان ها با اختیار خود از رحمت الهی دور میشوند که این تجسم اعمال خود آنان است. پس این نتیجه را هم میتوان گرفت که خشم خدا با رحمت او منافاتی ندارد.